منا آذری

ساخت وبلاگ

تعریف گشتالت

گشتالت واژه ای آلمانی است، نامی که برای آن هیچ معادل انگلیسی مطلقی وجود ندارد.

دقیق ترین ترجمه از آن عموما با الگو، ترکیب، شکل و پیکر بندی مطابقت می کند.

گشتالت درمانی

گشتالت درمانی روشی پدیدار شناختی و مبتنی بر رویکرد وجودی است که بر روی عواملی مانند تجارب انسان، مسئولیت افراد، توانایی آن ها برای تامین تجارب زمان حال و نیز تجارب مراجع و درمانگر تاکید می کند.

گشتالت درمانی یک رویکرد است که بر رشد، هشیاری و محتوای هشیاری تاکید دارد که این به معنای تمرکز بر آگاهی در ارتباط با خود، دیگران و جهان است.

فرض بنیادی گشتالت درمانی آن است گه اگر افراد از از آنچه در اطرافشان می گذرد کاملا آگاه باشد، قابلیت «خود گردانی» در محیط خویش را دارند و درمان زمینه ی مناسبی را برای آگاهی و فرآیند تماس برقرار کردن فراهم می کنند.

مفهوم اصلی در گشتالت درمانی

مفهوم اصلی در گشتالت درمانی این است که شخص یک «کل سازمان یافته» و نه مجوعه ای تکه تکه از هیجانات، شناخت ها و رفتارها است.

در عین حال انسان ها نه تنها باید از خود آگاه شوند بلکه باید بفهمند چطور به خودشان لطمه می زند.

این آگاهی نیز با بیان آنچه هم اکنون احساس می کنند ایجاد می شود و آن هم لحظه به لحظه حاصل می شود.

واژگان و اصطلاحات در گشتالت درمانی

  • اضطراب

در گشتالت درمانی، اضطراب، نوعی صحنه هراسی در نظر گرفته می شود، که هر فرد به دلیل تمرکز بیش از حد بر وقایع آینده دچار می شود.

  • رشد

رشد در این رویکرد، به معنای حرکت از حمایت های شخصی است.

رشد مختص به فرد نیست بلکه در ارتباط با محیط و محیط در ارتباط با فرد رشد می کند.

  • آگاهی

این واژه به معنی آگاهی فرد از ارتباط خود و دیگران و جهان است . بهترین حالت، آگاهی، دانش یا حس غیر کلامی است که در اینجا و اکنون اتفاق می افتد.

  • خویشتن

مفهوم خویشتن در گشتالت درمانی عبارت است از فرآیندی که ساختار نهاد، خود و شخصیت را در بر می گیرد.

  • انطباق

فرآیندی است که بدان وسیله فرد، محدودیت هایی را که در آن زندگی می کند را کشف کرده و خود را از غیر خود تمیز می دهد.

  • پرخاشگری

ابزار ارگانیسم نه برای نابودی بلکه برای غلبه بر مقاومت و تماس با محیط برای ارضای نیازهایش

  • کسب موافقت

فرآیندی که در آن مردم شخصیت خود را تقسیم کرده و نوعی خودانگاره به وجود می آورند.

یعنی تصوری از خود که بر اساس معیارهای بیرونی است.

  • خشم معطوف به خود

فرآیندی که بدان وسیله بعضی از کارکردهایی که اصولا از جانب فرد به سوی دنیای بیرون هدایت شده بودند مسیر خود را تغییر داده و به سوی سرچشمه و منشا بر می گردند.

  • خود

فرآیند خلاقی است که فرد را به سوی رفتار خود شکوفایی هدایت می کند.

ویژگی اصلی خود، شکل دهی و تمایز گشتالت است.

  • خودگردانی ارگانیسمی

هر ارگانیسمی سعی دارد به وسیله ی کامروا سازی یا حذف نیازهای به وجود آمده به تعادل حیاتی برسد.

  • درون فکنی

پذیرش مفاهیم، معیارهای رفتار و ارزش های دیگران بدون انتقاد است.

شخصی که همیشه درون فکنی می کند، نمی تواند شخصیت خود را رشد دهد.

  • زمینه

بخشی از زمینه ادراکی که (شکل) نباشد، عنوان زمینه شناسایی می شود.

همراه کردن شکل و زمینه گشتالت را تشکیل می دهد.

  • شکل

چیزی است که در مرکز آگاهی همراه با دقت و توجه قرار دارد.

یعنی آنچه که شخص در حال حاضر بدان توجه می کند.

  • فرافکنی

فرآیندی است که بدان وسیله فرد اجزای شخصیت خود را که قادر به شناخت آن ها نیست یا از شناخت آن ها امتناع می ورزد را به دنیای خارج نسبت می دهد.

  • قدردانی

افراد از طریق قدر دانی خود را کشف می کنند.

قدر دانی شخصی، کودکان را بوسیله ی رشد حس خود و تقدیر از وجود خود هدایت می کند.

تکنیک های گشتالت درمانی

یک گشتالت به معنای کامل کردن چیزی است که بنیانگذاران این رویکرد، آن را یک نیاز ارگانیسمی می نامند.

وقتی یک نیاز ارضاء می شود، گشتالت آن کامل می شود و فرد آزاد است تا به سراغ پرداختن به نیاز تازه ای برود، زیرا وقتی یک گشتالت کامل می شود فضایی باز می شود تا نیازهای تازه ای پدیدار شوند. مراجعان معمولا زمانی برای درمان مراجعه می کنند که در واکنش به شرایط و میدانی (زمینه ای) تغییر یافته، شیوه های متداول آن ها برای سازگاری خلاق کارایی ندارد.

یکی از مهم ترین وظایف گشتالت درمانگر بالابردن آگاهی مراجع است.

آگاهی پیرامون نحوه تفکر و احساس، چگونگی رفتارکردن، آگاهی به آنچه در بدن جریان دارد و اطلاعات مربوط به ادراک، آگاهی از نحوه برقراری ارتباط خود، رابطه اش با افراد دیگر، تاثیری که بر محیط اطراف میگذارد و متقابلا اثری که محیط براومیگذارد.

 در کلی ترین روش مشاور سعی میکند تا موارد زیررا ترغیب کند:

  • تشدید وگسترش آگاهی از تجربه درحال انجام
  • هدایت یا تمرکز آگاهی برمسائل پراهمیت قلمدادشده یا اجتناب شده
  • ماندن در اینجا و اکنون

قواعد موردنظر در گشتالت درمانی به شرح زیر هستند:

  • قاعده زمان حال

 دراین قاعده،  رفتار و احساسات مراجع در زمان حال و موقعیت های جاری مورد تاکید قرار می گیرد و از زمان حال استفاده می شود.

  • قاعده استفاده از پیوستارآگاهی

که در آن مراجع ذهن خود را به جای آنکه به «چرا» معطوف دارد به استفاده از «چه» و «چگونه» معطوف می دارد و دقیقا به احساسات خود می پردازد.

  • قاعده تبدیل سوالات به اظهارنظر

دراینجا اگر مراجع سوالی مطرح کند، مشاور یا درمانگر از او میخواهد تا سوال خود را به صورت یک اظهارنظر ارائه دهد، زیرا برای مقاصد زیادی و ازآن جمله برای امتناع مراجع از کشف واقعیت و حفظ حالت کودکانه و حمایت محیطی به کار گرفته می شود.

  • طرح ها
  • طرح کاریا موضوع ناتمام

 دراینجا هرموقع که مراجع کار یا موضوع ناتمامی داشته باشد، از او خواسته می شود آن را به پایان برساند و تمام کند.

  • طرح پذیرش مسوولیت

 در این طرح از مراجع خواسته می شود تا برای هریک از رفتارهایش اعلام قبول مسوولیت کند.

برای مثال بگوید «من آگاهم که پایم را حرکت می دهم و من مسوولیت آن را می پذیرم».

  • طرح داشتن یک راز

در این طرح به مراجع آموخته می شود رازی را پوشیده نگه دارد و تصور کند دیگران چه واکنشی نسبت به آن خواهند داشت. در این حالت کم کم دلبستگی او به این راز روشن خواهد شد و احساسات گناه و شرمساری او کشف خواهد شد.

  • طرح به عمل درآوردن فرافکنی

 زمانی که مراجع ادراکی را بیان میکند که موید یک فرافکنی است، از او خواسته می شود تا نقش شخصی را که در این فرافکنی وجود دارد بازی بکند و بدین ترتیب کشمکش خود را در این زمینه کشف کند.

  • طرح بزرگ نمایی و اغراق یا طرح تکرار

 در این طرح از مراجع خواسته می شود تا رفتار یا بیانی را چندین مرتبه تکرار کند و حتی در برخی موارد رفتار را به رقصی تبدیل کند و یا صدا را بلندتر و موکدتر کند تا بدین وسیله به خودآگاهی برسد.

  • طرح صندلی خالی

 زمانی که موضوع ناتمام با فرد دیگری ارتباط دارد، باید مراجع را تشویق کرد تا از طریق گفت وگو و بحث با آن فرد موضوع ناتمام را کامل کند.

چنانچه فرد، دیگر حضور نداشته باشد، توصیه می شود که مراجع با به کارگیری یک صندلی خالی به ایفای نقش با طرف غایب بپردازد و حتی پاسخ های احتمالی او را نیز بیان کند.

ایفای نقش با طرف غایب این ارزش را دارد که مشاور در می یابد که به هنگام مواجهه مراجع با دیگران چه اتفاقی میفتد و عکس العمل مراجع درقبال آنها چیست.

  • طرح صندلی داغ

این روشی است که بدان وسیله شخصی در گروه داوطلب می شود تا با مشاور کار کند و به شناخت احساسات و عواطفش در زمینه موضوعی که در گذشته اتفاق افتاده است نایل آید و آن را تجربه کند.

در این شیوه مراجع برروی یک صندلی، که در مرکز گروه قرار داده شده است، می نشیند و اعضای گروه با طرح سوالاتی از او می خواهند تا احساسات و عواطفش را بروز دهد. 

ازدیگر تکنیک های مورد استفاده درگشتالت درمانی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • وارونه سازی

در این تکنیک از مراجع خواسته می شود تا نقش رفتاری متضاد با رفتار خود را ایفا کند.

برای مثال به جای آنکه منفعل باشد، با انرژی و مهاجم باشد تا بدان وسیله با جنبه های پنهان شخصیت خود تماس حاصل کند و آن ها را تشخیص دهد.

  • دورچرخیدن

از مراجع خواسته می شود تا اگر چنانچه گفته یا احساسی دارد، درصورت تمایل دور بچرخد و آن را به افراد دیگر در جلسه بگوید.

این تکنیک ممکن است اعمالی مانند لمس کردن، دلجویی و نوازش، مشاهده و متوحش کردن را نیز دربرداشته باشد.

  • تمرین گفت و گو

مراجع بخش هایی از شخصیت خود را که متعارض اند و تجربه شده اند، انتخاب و بین آنها گفت و گو برقرار میکند.

این بخش های شخصیت شامل جزءحاکم شخصیت (فراخود یا الزام ها) در مقابل جزءمطیع (جزءمقاوم منفعل)، حالت تهاجمی در مقابل حالت منفعل، شخصیت خوب در مقابل شخصیت رذل و یک سلسله دوسویه های دیگر می شود.

از مراجع خواسته می شودسعی کند بین هریک از دوسویه های موجود، گفت و گویی برقرار کند تا سرانجام به آگاهی بهتری دست یابد.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 140 تاريخ : 29 آبان 1399 ساعت: 2:34

شفقت درمانی چیست؟

شفقت درمانی یک سیستم درمانی است که توسط بل گیلبرت و تاکید آن بر مهربان بودن، محبت کردن ودرک کردن عمیق خود و دیگران است.

درمان متمرکز بر شفقت یکی از جدید ترین درمان ها در حوزه روانشناسی مثبت-گرا است که نقاط اشتراک زیادی با روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) دارد.

رفتاری که بسیاری از ما در زمان ناکامی و شکست به آن توجه نمی کنیم این است که درد،رنج و سختی که برای ما پیش آمده را با خود انتقام گیری ویرانگر چندین برابر می کنیم.

خیلی از ما وقتی که به چیزی که می خواهیم نمی رسیم، برای مثال آزمونی برای ما مهم بوده و نمره خوبی در آن نگرفتیم، ممکن است با خود بگوییم که تو چقدر ناتوان هستی، تو در هیچ امتحانی قبول نمی شوی، تو همیشه شکست میخوری. تاثیر این جملات بسیار بسیار مخرب است و متاسفانه در خیلی مواقع از تاثیر این جملات آگاه نیستیم.

 باید بدانیم که افسردگی و اضطراب از پیامد های حتمی این رفتار است.

بهتر است در این شرایط برای این که درک بهتری از رفتار خودمان داشته باشیم، تصور کنیم که دوست صمیمی خودمان در آزمون شکست خورده، آیا در این صورت حرف ها و انتقاد هایی که از خودمان می کنیم را به او می گوییم؟

آیا به او می گوییم که تو ناتوان هستی، تو در هیچ امتحانی قبول نمی شوی، تو همیشه شکست می خوری؟

ما هیچوقت با این لحن با دوست خود صحبت نمی کنیم، پس چرا این رفتار را با خودمان داریم؟

به همین علت یکی از تاکید های شفقت درمانی بر این است که در مواقع ناکامی جملاتی که به خود می گوییم را به دقت بررسی کنیم.

 این کار به ما کمک می کند که درک عمیق تری از رابطه خودمان با هستی درونمان داشته باشیم.

 در اصل این کار باعث می شود که رفتاری را که در ناخودآگاهمان با خود داریم را به خودآگاهمان بیاوریم و درمسیر رفع آنها قدم برداریم.

هدف شفقت درمانی

شفقت درمانی به ما کمک می کند تا تصورات منفی را که زاییده مغزمان هستند  کنار بگذاریم، تفکراتی مانند خود انتقادی، خود سرزنشگری و قضاوت

همچنین شفقت درمانی سبب می شود  نسبت به خود و دیگران شفقت و مهر بورزیم تا بتوانیم در مسیر یکی از رویاهای بشر که آرامش ذهن است گامی برداریم.

هدف این رویکرد کمک به بهبود روانی و هیجانی افراد به وسیله تشویق کردن آنها به مشفق بودن با خودشان و دیگران است.

مواردی که میتوان از شفقت درمانی استفاده کرد

مشقت درمانی برای بیماری مبتنی بر شرم استفاده می شود ولی پژوهش ها نشان می دهد که این روش برای مشکلاتی نظیر: ترک سیگار، چاقی، اختلالات شخصیت، درمان روان گسیختگی، موثر است.

تفاوت شفقت درمانی با اکت (ACT)

اکت درمانی روی فرآیند های توجه اگاهی، پذیرش و تعهد، با تمرکز بر روی رشد شخصی و هیجانی تاکید کرده، ولی شفقت درمانی روی کسب شفقت، تمرین های تمرکز، و اقدام مشفقانه تاکید دارد.

چند تمرین ساده از نظر شفقت درمانی

۱-شفقت درمانی می گوید، هنگام درد کشیدن چند نفس عمیق بکشید  دست خود را روی قلبتان بگذارید و با خود بگویید که من در این لحظه در حال درد کشیدن هستم، من الان در حال درد کشیدن هستم، من الان مشکلم را احساس می کنم ولی می دانم که انسان های بی شماری در این این لحظه این مشکل را دارند و در این درد آنها با من مشترک هستند.

این کار کمک زیادی به فرد می کند و فرد این را متوجه می شود که تنها نیست  و درد و رنج بخشی از زندگی هستند.

۲-سعی کنیم در مواقع درد و رنج، درد و رنجمان را بپذیریم که این پذیرفتن به معنای تسلیم بودن در برابر عامل درد نیست، بلکه به این معنی است که از درد خودمان فرار نکنیم و یا سعی نکنیم که آن را سرکوب کنیم.

این کار نیز باعث می شود که بدانیم ما تنها در این دنیا درد نمی کشیم.

۳-در مواقع درد، در ذهن خود فرض کنیم یک آدم صبور، مهربان، آرامش بخش با درک بسیار بالا وجود دارد که ما را هیچ قضاوتی نمیکند، چنین فردی را در آغوش می گیریم و درباره تمام مشکلاتمان با اون صحبت می کنیم.

این تمرین باعث می شود آن بخشی از وجود ما که ناراحتی و درد دارد و احساس تنهایی می کند به آرامش برسد.

شاید این سوال پیش آید که تصور چنین فرد خیالی ای چه سودی دارد؟

در پاسخ به این سوال باید گفت در بسیاری از مواقع که احساس درد و رنج داشتیم آیا همین تصور کردن و انتقادات خیالی نبودند که فرد را به ویرانی کشاندند؟ بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که تصور و خیال خیلی تاثیر گذار هستند.

حال هدف شفقت درمانی این است که از جنبه مثبت تخیل شما استفاده کند.

۴-در مواقع درد و رنج به جای آن که خود را سرزنش کنید سعی کنید لحظاتی را به یاد آورید که دیگران به شما محبت می کردند و  حال آنها را تصور کنید که به سمت شما می آیند و در این درد به شما کمک کنند و خود را به گونه ای تصور کنید که در حال دریافت انرژی های مثبت از طرف این افراد هستید و از این طریق سعی کنید تلقین ها و تصویر سازی های مثبت را در ذهن خود افزایش دهید.

افکار منفی همیشه در ذهن ما وجود دارند و ذهن ما این قدرت را دارد که ما را فریب دهد، بارها پیش آمده که درباره پیامد کاری نگران باشیم و پس از مدتی متوجه شدیم که نگرانی های ما بیهوده بوده اند.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 151 تاريخ : 27 آبان 1399 ساعت: 2:33

شاید هیچ بخشی از روان شناسی کودکان استثنایی به اندازه ی مشکلات یادگیری باعث ایجاد تحقیقات مختلف و بحث های بسیار متعدد نشده است.

مشکلات یادگیری باعث تعجب و سردرگمی پژوهشگران شده است، زیرا کودکان مبتلا به این اختلالات از ضریب هوشی متوسط یا حتی بالا برخوردارند، ولی در زمینه هایی که نمرات IQ پیش بینی می کنند، مخصوصا در یادگیری خواندن و نوشتن موفق نیستند.

کسانی که اختلالات یادگیری دارند یکی از باورهای رایج انسان ها را به چالش می کشند: کسی که معلول ذهنی نیست، ناراحتی های روانی، نقص های بینایی یا شنوایی ندارد، فقیر نیست و از سایر محرومیت های اجتماعی رنج نمی برد، اصولا باید در مدرسه موفق باشد اما چرا نیست؟

بیش از 50 سال پیش، در سال 1962، در یک کنفرانس با حضور والدین و متخصصان آموزش و پرورش، ساموئل کرک اصطلاح leaing disability را مطرح کرد.

از دید کرک، دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری یک گروه ناهمگن بودند که یک وجه مشترک داشتند: همه ی آنها یک مشکل با ریشه های نورولوژیک داشتند که به شیوه های مختلف بر یادگیری تاثیر می گذاشتند.

تعریف اختلال یادگیری

هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد، با توجه به سن، آموزش و هوش، يا براساس آزمون‌های معیار خواندن و نوشتن و محاسبه، از آنچه انتظار می‌رود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری توصیف می‌شود.

این اصطلاح، شرایطی چون معلولیت‌های ادراکی، آسیب دیدگی‌های مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و خوانش‌پریشی را در بر می‌گیرد.

این تعریف، آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیت‌های دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت‌های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند، شامل نمی‌شود.

این کودکان ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است.

هوش آن‌ها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی مي‌كنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار می‌کنند. درخانه نیز یاری‌های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند.

مشکل کودکان مبتلا به اختلال یادگیری این است که مدام در کارهای درسی خود با مشکل مواجه می شوند. و توانایی لازم برای محاسبات ریاضی، خواندن یا نوشتن را ندارند.

 در واقع می توان گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود، اختلال دارند که این اختلال می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود.

  • حال ببینیم برای درمان اختلالات یادگیری چه کارهایی می توانیم انجام دهیم:

درمان اختلالات یادگیری

درمان این اختلال ممکن است در ابتدا بسیار سخت به نظر برسد، چرا که اختلال یادگیری اختلالی دائمی است و در واقع درمان قطعی ندارد اما با تشخیص و مداخله به موقع و ارائه ی آموزش های مناسب می توان مهارت های این کودکان را گسترش داد و به آنها کمک کرد تا زندگی طبیعی داشته باشند.

تشخیص به موقع مشکلات یادگیری و به دنبال آن کابرد روش های آموزشی مناسب در موفقیت تحصیلی کودکان نقش بسزایی دارد.

اغلب والدین در مواجهه با مشکلات کودکشان در یادگیری و کندی او تحمل و صبر خود را از دست می دهند و عصبانی می شوند و حتی ممکن است با سرزنش و تخریب کودکشان اعتماد به نفسش را از او بگیرند و کودکشان را ناامید کنند، ولی نیاز است که والدین در این مسیر صبور باشند و از راهکارهای مناسب بهره بگیرند.

راهکارهای درمانی

  • مراجعه به متخصص

مراجعه به متخصصی که بتواند با دقت مشکل را تشخیص دهد و راهکارهای درمانی مناسب را ارائه دهد و آن ها را اتخاذ کند، کار بسیار مهمی است.

اگر ارزیابی ها نشان دهد که فرزند شما اختلال یادگیری دارد، فرزند شما واجد شرایط دریافت خدمات آموزش ویژه است.

درواقع کمک گرفتن از متخصصین مهمترین مسیر درمانی فرزندتان است که لازم است به موقع این مسیر آغاز شود. از جمله روش های درمانی که متخصصان استفاده می کنند:

  • روش ادراکی – حرکتی (بازی هایی برای آموزش حرکت، تمرینات روی تخته سیاه برای هماهنگی حرکت و ادراک دیداری و حل معما)
  • دارو درمانی (مگا ویتامین تراپی)
  • استفاده از نوروفیدبک
  • روش فرآیند – تکلیف (ارزیابی سطح مهارت کودکان و سپس ارائه ی تکلیف با توجه به سطح کودک و به مرور پیچیده تر کردن تکلیف)
  • اجرای روش حسی – حرکتی بر اختلالات یادگیری (روش درمانی چند حسی و ادراکی – حرکتی، روش چند حسی فرنالد، آموزش تمرین های یکپارچگی حسی، آموزش ادراک شنیداری، روش درمانی ادراکی – حرکتی کپارک، راهبرد کپی و پوشش)
  • بازی های آموزشی (ترکیب بازی به همراه آموزش: بازی دومینو، بازی های رایانه ای)
  • آموزش چند رسانه ای (روش چند رسانه ای آموزشی، چند رسانه ای آموزشی دیکته یار، بسته آموزشی چند رسانه ای)
  • روش شناختی – رفتاری (ایجاد تغییر با استفاده از کار بر روی باورها و رفتارات با استفاده از: آموزش کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ، خودارزیابی آموزش راهبردهای خود نظم دهی، آموزش مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر، خودآموزی، خود نظارتی، باز آموزی اسنادی)

 

  • حال کارهایی که نیاز است خودتان انجام دهید:

 

  • کسب اطلاعات دقیق در مورد اختلال یادگیری

در واقع برای اینکه شما بتوانید مسیری درست را انتخاب کنید و بتوانید همکاری درستی با متخصصین و معلمان فرزندتان داشته باشید نیاز است که اطلاعات دقیقی در مورد این اختلال به دست آورید بنابراین نیاز است که درباره ی نوع اختلالی که فرزندتان با آن مواجه است بیشتر بدانید.

بدانید که اختلال خاص او چگونه بر یادگیری اثر می گذارد و چه مهارت های شناختی در آن دخیلند.

اگر زمینه ی مشکل یادگیری او را بدانید می توانید تکنیک های یادگیری او را راحت تر محک بزنید.

  • در مورد اختلال فرزندتان با او صحبت کنید

مهمترین کاری که لازم است انجام دهید این است که به فرزندتان این اطمینان را بدهید که او خنگ یا تنبل نیست بلکه فقط شیوه ی یادگیری او متفاوت است زیرا ذهنش کلمات یا اطلاعات را به گونه ای دیگر پردازش می کند.

به او بگویید که در همه حال کنارش هستید و اطمینان دارید که با تلاش و پشتکار و کمک صحیح شما می تواند چالش را برطرف کند.

  • کمک به موقع به فرزندتان

به موقع به فرزند خود کمک کنید؛ شناخت علائم اولیه و ارائه ی به موقع کمک و یا عدم ارائه ی حمایت به موقع، می تواند به معنای تفاوت موفقیت و عدم موفقیت فرزنتان شود.

شاید مهمترین دلیل برای درخواست کمک زودهنگام، نجات دادن کودکان از ناامیدی و ناکامی است که نمی داند چرا در مدرسه نمی تواند خوب عمل کند، شما باید خیلی زود و قبل از از دست رفتن اعتماد به نفس فرزندتان به او کمک کنید تا درک کند با دیگران متفاوت است.

  • شناخت نقاط قوت فرزندتان

کودکان داراری اختلال یادگیری اغلب باهوش هستند، مهارت های رهبری دارند یا در زمینه های موسیقی، هنری، ورزشی یا سایر زمینه های خلاق برتر هستند، سعی کنید نقاط قوت فرزندتان را بشناسید و به جای تمرکز بر روی کمبودهای فرزندتان بر روی نقاط قوتی که دارد تاکید کنید و در این موارد به او پاداش بدهید و او را در مناطق مورد علاقه خارج از کلاس تشویق کنید.

  • به عنوان یک تیم برای کمک به فرزند خود، کار کنید

نیاز است که شما با متخصصان و معلمان فرزندتان برای تهیه ی یک برنامه ی آموزشی IEP همکاری کنید.

 IEPیک سند مکتوب است که خلاصه عملکرد فعلی فرزند شما، اهداف سالانه و اهداف کوتاه مدت، ماهیت و مدت زمان پیش بینی شده از خدمات ویژه فرزندتان و روش هایی برای پیشرفت ارائه می دهد.

  • بر پیشرفت فرزندتان نظارت داشته باشید

 دریافت اطلاعات مناسب چه در مورد جلسات درمانی و چه  در مورد فعالیت های کلاسی فرزندتان، بسیار اهمیت دارد.

بر پیشرفت فرزندتان نظارت داشته باشید تا مطمئن شوید نیازهای فرزندتان برآورده می شود.

اگر فرزند شما در حال پیشرفت نیست مشاهدات خود را با پرسنل در میان بگذارید و برای ایجاد تغییر، کار کنید.

  • حقوق قانونی خود را بشناسید

با درخواست خلاصه ای از حقوق قانونی، در مورد حقوق و مسئولیت های ویژه تحصیلی فرزندتان آگاه شوید.

قانون آموزش افراد دارای معلولیت IDEA می گوید که فرزند شما حق دارد آموزش عمومی رایگان و مناسب داشته باشد.

  • دریافت حمایت حین کمک به کودکتان

ممکن است هنگام کار با فرزند دارای اختلال یادگیری خود دچار خستگی مفرط شوید. سعی کنید اگر امکانش را دارید حتما با والدین دیگری که با اختلال یادگیری فرزندشان روبرو هستند در ارتباط باشید و از اطلاعات، دانش و حمایت عاطفی یکدیگر برخوردار شوید.

همچنین با مراجعه به روانشناس و مشاور، سعی کنید در مورد احساسات بدی که ممکن است در شما به وجود آمده صحبت کنید و آنها را اصلاح کنید.

با مراجعه به مرکز مشاوره ستاره ایرانیان  و بهره گیری از مشاوران برجسته می توانید روند درمانی اختلال یادگیری فرزند خودتان را طی کنید.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 155 تاريخ : 25 آبان 1399 ساعت: 2:32

شاید برای شما سوال باشد که چطور بعضی از افراد انقدر در زندگی خود موفق هستند؟ چطور چرخ گردون به نفع آن ها می چرخد و یا به زبان دیگر چطور این افراد انقدر خوش شانس هستند. در جواب این سوال ذهنی شما باید گفت که این افراد بر خلاف تصور عامه افراد خوش شانسی نیستند و این شانسشان نیست که موجب پیشرفتشان شده بلکه این افراد قدرت تفکر بالایی دارند و همین قدرت تفکر بالا و منتقدانه است که سبب موفقیت و پیشرفت روز افزونشان شده است.

شاید با شنیدن کلمه ی تفکر انتقادی این تصور در ذهن شما شکل بگیرد که این افراد دارای تفکر منتقدانه، انسان های منتقدی هستند و به صورت پیوسته و همه جا از هر چیزی انتقاد می کنند در صورتی که این نیز باوری غلط است، پس نیاز است که بیشتر با تفکر منتقدانه آشنا شویم.

تفکر انتقادی

تفکر در مورد تفکر در راستای بهبود فرآیند تفکر، در قلب تفکر انتقادی جا دارد. متخصصین امر و نظریه پردازان، به طور کلی تفکر انتقادی را شامل تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و استنباط دانسته اند.

تعبیر و تفسیر، تبیین و خود تنظیمی از جمله مولفه های تفکر انتقادی قلمداد می شود.

تعاریف تفکر انتقادی

تعاریف گوناگونی در مورد تفکر انتقادی وجود دارد از جمله:

  1. تعریف تفکر انتقادی از نظر انیس  (Ennis) عبارت است از، تصمیم گیری راجع ب این که کدام اقدام انجام شود و یا چه چیزی باور شود، که با استفاده از تفکر تعمق آمیز و استدلال پذیری انجام می گیرد.
  2. از نظر پال (paul)، فرد ماهر در تفکر انتقادی از یک مجموع استاندارهای عقلانی در هنگام تفکر استفاده می کند،که این استانداردها فرآیند تفکر فرد را هدایت کرده و همچنین تفکر انتقادی او را پرورش می دهند.
  3. گروهی از متفکران پژوهشگران پیشرو در حیطه ی تفکر انتقادی، آن را اینگونه تعریف کرده اند: تفکر انتقادی حالتی ایده آل است که فرد در آن، به شکل عادت گونه دارای کنجکاوی، اطلاعات خوب، دلیل مدار، روشن فکر، تمایل به تجدید نظر، وضوح در رابطه با موضوعات، نظم در موضوعات پیچیده، آگاهی در خصوص اطلاعات مرتبط، منطق و عقلانیت در گزینش راه حل ها، تمرکز در جستجو گری و پشتکار در رسیدن  به نتایجی که به اندازه ی موضوع دقیق هستند، می باشد.

به طور کلی متفکر انتقادی شخصی است که می تواند ارتباط منطقی بین نظرات و عقاید را درک کند.

 در اصل تفکر انتقادی مستلزم این است که از توانایی استدلالتان استفاده کنید و به صورت منطقی و روشن تصمیم گیری کنید.

در نهایت مهمترین کاربرد تفکر انتقادی پیش بینی کردن و آینده نگری است و به فرد کمک می کند با استفاده از جمع آوری اطلاعات و تجزیه تحلیل آن ها، نتایج هر تصمیم و رفتاری را پیش بینی کند به همین دلیل، رسیدن به  تفکر انتقادی بسیار مهم است و موجب پیشرفت انسان می شود.

مولفه های مستعد کننده ی عاطفی تفکر انتقادی

  • رویکردهای زندگی کلی
  • کنجکاوی در رابطه با گستره ی متنوعی از موضوعات
  • علاقمندی به داشتن اطلاعات خوب
  • هوشیاری نسبت به فرصت های استفاده از تفکر انتقادی
  • اعتماد به فرآیند جستجوگری منطقی
  • خودباوری به توانمندی خود برای استدلال پردازی
  • روشن فکری در رابطه با دیدگاه های واگرا
  • انعطاف پذیری در مد نظر قرار دادن راه چاره ها و آراء ها
  • درک آرای دیگران
  • انعطاف در ارزیابی دلایل
  • صداقت در رویارویی با سوگیری ها و پیش داوری های فردی، گرایشات خودمحوری و جامعه محوری
  • خویشتن داری در به تعویق انداختن داوری ها یا اصلاح آن ها
  • تمایل به تجدید نظر و اصلاح نظرات درمواردی که این کار ضرورت دارد.
  • رویکردهای مربوط به موضوعات، پرسش ها یا مسائل خاص
  • وضوح در بیان مسئله یا دغدغه
  • نظم در کار
  • هوشیاری در جسنجوی اطلاعات مربوطه
  • منطقی بودن در انتخاب ها و بکارگیری معیارها
  • دقت در متمرکز ساختن توجه بر موضوع پیشروی
  • پشتکار در رویارویی با مشکلات پیش رو
  • دقت تا درجه ای که موضوع اجازه می دهد.

زمانی که فرد از تفکر نسنجیده به سمت تفکر انتقادی در حال حرکت باشد مراحل زیر را طی می کند:

مرحله ی اول← متفکر نسنجیده (فرد از مشکلات خاص تفکرش بی اطلاع است).

مرحله ی دوم← متفکر مطلع (فرد از مشکلاتی که در نوع تفکرش وجود دارد خبر دارد).

مرحله ی سوم← تازه کار (فرد سعی می کند بهتر شود اما تمرین منظمی ندارد).

مرحله ی چهارم← متفکر در حال تمرین (فرد اهمیت تمرین منظم را تشخیص می دهد).

مرحله ی چهارم← متفکر پیشرفته (فرد به نسبت تمرینی که می کند پیشرفته می شود).

مرحله ی پنجم← متفکر برجسته (تفکر ماهرانه و عمیق برای فرد تبدیل به یک عادت شده است).

شاید از خود بپرسید برای اینکه بتوانیم تفکر انتقادی به دست بیاوریم نیاز است که چه کارهایی انجام دهیم؟

قبل از تلاش برای به دست آوردن تفکر انتقادی لازم است که بدانید که رسیدن به تفکر انتقادی کار آسانی نیست و نیاز به تمرین بسیار و صبر و تلاش زیادی دارد.

یاد گرفتن تفکر انتقادی تدریجی است. تغییر عادت های فکری ما یک پروژه ی بلند مدت است که در طی سال ها اتفاق می افتد، در واقع ویژگی های لازم برای تبدیل شدن به یک متفکر انتقادی، نیازمند یک دوره ی طولانی است تا پدید آیند.

راه های رسیدن به تفکر انتقادی

  • پرسیدن سوالات اساسی

سعی کنید در هنگام برخورد با هر چیزی این سوال را از خود بپرسید که هدفتان از انجام این کار چیست و قصدتان این است که به چه چیزی برسید؟ در حال حاضر چه می دانید؟ با پرسیدن سوال های ساده و اساسی می توانید مسئله را از تمام جهات ببینید. همیشه یادتان باشد پیش از اینکه به دنبال راه های پیچیده بگردید، سوال های ساده طرح کنید و به دنبال جواب های ساده برای آن ها باشید.

  • غرض و تعصب را کنار بگذارید

بی غرض بودن و داشتن دیدی باز برای تفکر انتقادی لازم است.کاملا روشن و مشخص است که یک فرد متعصب و باریک بین بسیار سخت می تواند دنیا را درک کند، پس نیاز است که برای داشتن ذهن باز تلاش کنید. داشتن ذهن باز به این معنی نیست که هر نظری را قبول کنید ولی سعی کنید نظرات مختلف و اطلاعات مختلف را جمع آوری کنید و درباره ی آن هابدون هیچ تعصبی تفکر کنید.

  • گرایش خودتان را مشخص کنید

قضاوت انسان می تواند تحت تاثیر گرایشش، ذهنی، عینی یا گمراه کننده باشد، نیاز است که شما قبل از فرا گرفتن مهارت تفکر انتقادی گرایش و طرز فکر خود را بشناسید.

  • گاهی جای علت و معلول را عوض کنید

بر اساس بررسی های دانشمندان، وارونه کردن هرچیزی می تواند یک راه معتبر برای پیدا کردن راه حل مسائل دشوار باشد. چیزی که علت به نظر می رسد می تواند خودش معلول باشد یا برعکس.

از زوایای گوناگون نگاه کردن می تواند کمکتان کند منتقدانه فکر کنید و راه حل کارآمدتری پیدا کنید.

  • کتاب های ارزشمند بخوانید

وقتی کتاب می خوانید نه تنها اطلاعات جالب و به در بخوری دریافت می کنید بلکه روش تفسیر و آنالیز این اطلاعات را نیز یاد می گیرید. سوال وجواب کردن حین مطالعه می تواند مغز را تمرین دهد تا به روشی منتقدانه فکر کند.

  • با آدم های باهوش معاشرت کنید

انسان های باهوش معمولا راهی موثر برای پردازش اطلاعات بلند و نقطه نظرات هوشمندانه و اساسی دارند که کمکشان می کند موفق باشند بنابراین راهی بهتر از معاشرت با دوستان باهوش برای یاد گرفتن نیست.

  • سعی کنید فرد همدلی باشید

همدلی راهی برای درک و تصور آرمان ها، انگیزه ها و غوغای درون دیگران است. با همدلی و درک دیگران اطلاعات زیادی به دست می آورید که با استفاده از این اطلاعات می توانید ارتقا پیدا کنید و آدم بهتری شوید.

  • این را در نظر بگیرید که امکان اینکه شما بتوانید همیشه منتقدانه فکر کنید وجود ندارد

تفکر انتقادی تنها یک ابزار است که می توانید گاهی آن را همراه خود داشته باشید گاهی هم نه.

شما مجبور نیستید که در مورد هرچیزی به صورت منتقدانه فکر کنید. چیزی که مهم است این است که لغزش هایتان را بشناسید و در آینده از آن ها اجتناب کنید. یاد گرفتن از اشتباهات چیزی است که نباید فراموش کنید. بنابراین از خود انتظار همیشه رفتار کردن بر اساس تفکر انتقادی را نداشته بشید و خودتان را سرزنش نکنید.

 

مراحل تفکر انتقادی

  • تجزیه و تحلیل

جداسازی یا تقطیع کل مطلب به بخش های کوچکتر برا ی درک موضوع، عملکرد ها وارتباطات

  • اجرایی کردن استاندارها

قضاوت کردن بر اساس قوانین و شاخص های شخصی، حرفه ای، اجتماعی مصوب

  • تمایز قائل شدن

تشخیص شباهت ها و تفاوت های بین اشیا یا موقیعت ها و داشتن دقت بالا برای دسته بندی و رتبه بندی

  • جستجوی اطلاعات

جستجوی مدرک، حقایق یا هر دانشی که از منابع مرتبط حاصل شود و جمع آوری داده های تاریخی، نظری و میدانی از همان منبع

  • استدلال منطقی

نتیجه گیری و جمع بندی بر اساس شواهد به دست آمده

  • پیش بینی کردن

پیش بینی نتایج و اتفاقات و عواقب متاثر از آن

  • تبدیل دانش

تغییر یا تبدیل جایگاه، ریشه یا کاربرد مفاهیم در موضوعات مختلف

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 133 تاريخ : 23 آبان 1399 ساعت: 2:31

انسان از همان اولین مراحل رشد خویش، سعی در معنی کردن دنیای اطراف خود دارد. وی باید تجارب خود را به نوعی سرو سامان دهد که بتواند عملکردی سازگارانه داشته باشد.

 تعامل انسان با دنیا و سایرین منجر به برداشت ها یا آموخته هایی می شود که باورهای وی محسوب شده و میزان صحت و کارآمدی آن ها یکسان نیست.

 بسیاری از ناراحتی ها و بی نظمی ها در زندگی عاطفی افراد ناشی از عقاید غیر منطقی آن ها، در مورد خود و جهان پیرامون است. شناخت درست و منطبق با واقیعت، عامل مهمی در آگاه شدن از زوایای مثبت زندگی و جلوگیری کردن از معیارهای سطح بالا و غیرواقع بینانه برای زندگی است.

تحریف شناختی (خطاهای شناختی)

افکاری که به صورت خودکار پدید می آیند و حالت منفی دارند به «افکار خودآیند منفی» معروف اند و با یکدیگر شباهت هایی دارند. این افکار به دلیل تشابهی که دارند طبقه بندی می شوند و در اصطلاح به آن ها خطاهای شناختی می گویند.

تحریف های شناختی باعث تفسیر منفی، شصی یا اغراق آمیز مشکلات می شوند و منجر به آسیب پذیری افراد نسبت به وقایه منفی مانند فقدان ها و مشکلات زندگی می شوند.

در تمام صورت های خطاهای شناختی، فرد ذهن دیگران را می خواند یا تلاش می کند احساسات و عقاید آن ها را حدس بزند و به حدس خود اعتماد کامل دارد.

در تحریف شناختی واقیعت ها به گونه ای دیگر ادراک می شوند.

تحریف شناختی می تواند به عزت نفس پایین، سطح اضطراب بالا و افسردگی منجر شود.

اگر تحریف شناختی مکرر باشد می تواند به ناراحتی یا اختلال روانی تبدیل شود.

حال در ادامه با انوع تحریف های شناختی آشنا می شویم:

انواع تحریف های شناختی

  1. تفکر دو مقوله ای

به این نوع تفکر، تفکر همه یا هیچ، سیاه یا سفید و یا دو قطبی هم می گویند. افراد دارای این تفکر، در شرایط مختلف، اشخاص را به صورت «یا این یا آن» می بینند و از دیدن تصویر کلی باز می مانند و آن ها را دو سر طیف، نه درون طیف قرار می دهند.  در ذهنیت افرادی با این طرز تلقی، همه ی امور به دو طبقه تقسیم می شوند: خوب یا بد، سیاه یا سفید، ممکن یا غیر ممکن. اگر کسی در لحظه خوب نباشد حتما بد است. اگر کسی خوشبخت نباشد حتما بدبخت است. کمال طلبی نیز به لحاظی شبیه همین طرز تلقی است، برای کمال طلب اگر کاری صد در صد کامل و بی عیب نباشد به کلی بد و خراب است و راه میانه ای وجود ندارد.

  1. پیشگویی (فاجعه سازی)

افراد دارای این تفکر، آینده را به شکل منفی پیشگویی می کنند و باور دارند که اتفاقات به قدری وحشتناک اند که تحملشان از توان آنان خارج خواهد بود. در این شرایط، حوادث به طور غیرواقع بینانه مهیب و وحشتناک تلقی می شوند و حال آنکه در واقع عواقب حادثه تا این حد فاجعه بار نیست. این اشخاص، اغلب درباره ی احساسات خود مبالغه می کنند. ممکن است فکر کنند: نمی توانم این همه عصبانیت را تحمل کنم. نمی توانم دلتنگی را تحمل کنم. این واکنش ها نشانه ی کمی تحمل است. به طور کلی در این تحریف شناختی، فرد پیش بینی می کند که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا اینکه خطرات زیادی وی را تهدید می کنند.

  1. کوچک شمردن جنبه های مثبت

فرد دارای این تحریف شناختی، از تجربیات یا رویدادهای مثبت،سلب صلاحیت می کند و اصرار دارد که این موارد و تجربیات ارزشی ندارند. فرد مدعی است که کارهای مثبت خودش یا دیگران، پیش پا افتاده و ناچیز هستند.

  1. استدلال هیجانی

فرد دارای این تحریف شناختی باور دارد که احساساتش بازتاب واقیعت اند و اجازه می دهد که نگرش و قضاوت های وی او را راهنمایی کنند. او از احساسات خود برای تفسیر واقیعت استفاده می کند.

  1. بزرگ نمایی یا کوچک نمایی

فرد دارای این تحریف شناختی، هنگام ارزیابی خودش یا دیگران یا موقیعت ها به جنبه های منفی اهمیت بیشتری می دهد و یا جنبه های مثبت را کم اهمیت تر می بیند. در واقع این افراد، اشکالات را بزرگ و نقاط قوت را ناچیز جلوه می دهند.

  1. جداسازی انتخابی (فیلتر ذهنی، نگرش تک بعدی)

فرد دارای این تحریف شناختی، به یک یا تعداد اندکی از جزییات توجه می کند و از دیدن تصویر کلی باز می ماند.

  1. ذهن خوانی

فرد دارای این تحریف شناختی، بدون اینکه مدرک کافی وجود داشته باشد، باور دارد که افکار و نیت های دیگران را می داند (یا اینکه دیگران افکار و نیات وی را می دانند). این افراد فکر می کنند، بدون شواهد کافی می توانند بفهمند که دیگران چه افکار و نیتی دارند.

  1. تعمیم افراطی

این افراد موضوعی را که تنها مربوط به یک موقیعت بوده، به سایر موقیعت ها بسط می دهد. یک بار اتفاق افتادن چیزی، انتظار وقوع دائمی آن را در فرد ایجاد می کند. به طور مثال کسی که یکبار از خوردن غذایی در رستوران مسموم شده است همیشه از غذا خوردن در رستوران اجتناب می کند و معتقد است که تمام رستوران ها غذای مسموم کننده به دست افراد می دهند. یا اگر یکبار در رابطه ی عاطفی شکست خورده باشند معتقد هستند که عشق و رابطه ی عاطفی چیز خوبی نیست و همه ی افراد بی معرفت هستند.

  1. شخصی سازی

فرد دارای این تحریف شناختی، بدون اینکه توضیحات موجه را در نظر گیرد، تصور می کند رفتار دیگران و حوادث بیرونی به او مربوطند و یا ارتباط آشکاری با او دارند. این افراد مدام اتفاقات منفی را به خود نسبت می دهند و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرند. در این تحریف شناختی، فرد اغلب درباره ی حوادث بیرونی و یا حتی درباره ی خود قضاوت نموده و حوادث را با توجه به معنای شخصی آن ها تفسیر می کند.

  1. عبارت های بایدی

این افراد مدام به خودشان می گویند که رویدادها و رفتار دیگران و نگرش های خودم «باید» آن طوری باشند که من انتظار دارم، نه آن طوری که واقعا هستند. یعنی فرد به جای اینکه حوادث را بر پایه ی چیزی که هستند ارزیابی کند، بیشتر آن ها را بر اساس چیزی که «باید» باشند تفسیر می کند.

  1. نتیجه گیری شتابزده (استنباط دلبخواهی)

فرد دارای این تحریف شناختی، بر اساس شواهد اندک و یا بدون شواهد نتیجه گیری می کند و در مورد هر مسئله ای به صورت شتابزده تصمیم گیری می کند.

  1. سرزنش کردن خود یا دیگران

این افراد، علت احساسات بد و یا تجربیات بد خود را در دیگران جستجو می کنند و مسئولیت خودشان را در نظر نمی گیرند و یا برعکس، خودشان را به طور افراطی، مسئول تمام رفتارها و نگرش های دیگران می پندارند.

  1. چه می شود اگر؟

فرد دارای این تحریف شناختی مدام از خود سوالاتی با مضمون: اگر فلان اتفاق خاص بیفتد چه می شود. مثلا اگر مضطرب شوم چه اتفاقی می افتد؟ و البته این افراد هر پاسخی هم دریافت کنند راضی نیستند.

  1. مقایسه ناعادلانه

این افراد دائم خودشان را با دیگران مقایسه می کنند، در واقع این افراد خودشان را با کسانی مقایسه می کنند که به نظر می رسد عملکرد بهتری از او داشته اند، این افراد در مقایسه ی مکرر خود با اطرافیان، خودشان را حقیر و پست می بینند و اعتماد به نفسشان به شدت کاهش می یابد.

پیامدهای تحریف های شناختی

روان رنجورخویی (درماندگی، اضطراب، افسردگی ناهمنوایی با دیگران و ناخشنودی از زندگی) ، استفاده از مکانیسم دفاعی سرکوبی (مهار احساسات و عدم برون ریزی احساسات منفی و سرکوب آن ها)، برونگرایی افراطی (فعالیت و شوخ طبعی بیش از حد و خارج از حد اعتدال) ، و آزاد اندیشی افراطی (بیش از حد کنجاو و مستقل و ریسک پذیر همراه با رفتارهای پرخاشگرانه)، از پیامدهای تحریف های شناختی هستند.

 

درمان تحریف های شناختی

با استفاده از درمان شناختی – رفتاری (CBT)، می توان تحریف های شناختی را درمان کرد.

آنچه برای شناخت درمانگر اهمیت دارد این است که باورهای ناکارآمد را از کار بیاندازد و به جای آن باورهایی را که بیشتر بر مبنای واقعیت هستند و کارآمدی بیشتری دارند را جایگزین کند.

اگر با خواندن این مقاله، متوجه وجود تحریف های شناختی در خود شده اید می توانید جهت درمان و رفع این تحریف های شاختی از مشاوران مرکز مشاوره ی مشاورانه، کمک دریافت کنید. متخصصان ما به صورت تخصصی شما را در این زمینه یاری خواهند کرد.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 146 تاريخ : 21 آبان 1399 ساعت: 2:30

اختلال نقص توجه (ADHD)

اختلال نقص توجه/بیش فعالی شرایط ذهنی است که در آن کودکان مبتلا علائمی نشان می دهند که آشکارا بیانگر بی توجهی – حواس پرتی و بی نظمی هستند، ولی علائم معمولی یک کودک معلول ذهنی (مثل تاخیر در رشد ذهنی) را نشان نمی دهند.

این مجموعه رفتارهای ناسازگار معمولا در سنین پیش دبستانی نشان داده می شوند.

والدین ممکن است چنین گزارش دهند که کودکشان دائم می دود، زمین می خورد و تا ظهر خود را در حد مرگ خسته می کند، به نظر می رسد که این کودکان تحت تاثیر نیروهای نامرئی قرار دارند، نیروهایی که مجبورشان می کند تا به طور دائم در تکاپو و فعالیت باشند.

والدین کودکان بیش فعال از این ناراحتند که هرگز نمی توانند توجه فرزندشان را جلب کنند تا برایشان داستان بخوانند، یا از سرعتشان بکاهند تا برایشان حرفی بزنند.

آموزش این کودکان بسیار دشوار است زیرا آنقدر توجه ندارند که معلم بتواند با آنها ارتباط موثر برقرار کند.

از آنجا که اختلال بیش فعالی/نقص توجه یک اختلال فراگیر است، اگر در کودکی درمان نشود علائم در بزرگسالی هم ادامه خواهد داشت.

وقتی کودکان در با اختلال نقص توجه/بیش فعالی به بزرگسالی می رسند، بیش فعالی و تکانشگری رفتاری کاهش می یابد و به جای آن نافرمانی در محل کار، تداوم شغلی کوتاهتر، اعمال ضد اجتماعی بیشتر، نقص های شناختی پایدارتر، الکلیسم یا دیگر اختلال های سوء مصرف مواد ظاهر می شود، بنابراین درمان موثر و پایدار آن در سالهای ابتدایی زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای درمان این اختلال از روش های درمانی زیادی می شود بهره برد که یکی از این درمان ها بازی درمانی است که اثرات بسیار خوبی بر اختلال نقص توجه/بیش فعالی دارد.

بازی

کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، به مانند بزرگترها، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند.

سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات به ویژه از نوع منفی آن، بهداشت روانی کودک را به مخاطره می اندازد. از این رو پیدا کردن راهی که کودک را قادر نماید به شیوه ای غیر از بیان کلامی، هیجانات خود را بروز نماید کاملا ضروری به نظر می رسد.

بازی، ابزاری است که کودک به کمک آن خود را بیان می نماید و برای هر کودکی، جدا از نژاد، زبان و ملیت، وسیله ی مناسبی جهت تخلیه ی هیجانات و ابراز خود می باشد. بازی کارکردی متناسب با سن است، تلاشی که همزمان در یک فرآیند بدنی و اجتماعی اتفاق می افتد.

بازی عموما نقطه مقابل کار است. یک فعالیت سرگرم کننده که فارغ از اجبار و غیر منطقی بودن، فرصت مناسبی را جهت بیان احساسات به فرد می دهد.

4 ویژگی عمده بازی عبارت است از:

  • ذاتی بودن

بازی فعالیتی است که کودکان تمایل ذاتی به انجام آنرا دارند و بدون یادگیری و آموزش به سمت بازی گرایش دارند.

  • آزادانه انتخاب شدن

کودک در انتخاب نوع بازی آزاد است، تعدد بازی ها و خلاقیت در کشف بازی های جدید این فرصت را برای کودکان ایجاد می کند.

  • غیر واقعی بودن

بازی فعالیتی غیرواقعی است و کودک با قدرت تخیل خود می تواند در جریان بازی در نقش های غیر واقعی ظاهر شود.

  • کارکرد فعالانه و لذت بخش

این ویژگی مهم ترین خصیصه ی بازی است که تمایل کودک را برای مشارکت و بازی افزایش می دهد.

در درمان کودکان، بازی به عنوان یک وسیله ی ارتباطی نیز بکار می رود. با مشاهده ی کودک هنگام بازی، می توانیم به میزان توانایی و درک او در زمینه های گوناگون مانند ارتباط برقرار کردن با دیگران، درک او از مردم و همچنین درکی که از خود دارد پی ببریم.

بازی درمانی

بازی درمانی جایگزین مناسبی برای دامنه ی وسیعی از مشکلات روان شناختی کودکان و نوجوانانی است که در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال قرار دارند و روشی مناسب برای برآوردن و پاسخگویی به نیازهای بهداشت روانی کودکان است و از طرف متخصصان به عنوان مداخله ی موثر و مناسب در برخورد با رشد مغزی کودکان شناخته شده است.

این برنامه ی درمانی توسط روانشناسان و پژوهشگران مختلفی طی چندین دهه برای طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات استفاده شده است و اثر بخشی آن نشان داده شده است و در درمان اختلالاتی مانند اختلالات اضطرابی، افسردگی، ترس و خشم، نقص توجه/بیش فعالی و همچنین مشکلات مرتبط با مدرسه و رفع مشکلات بچه های طلاق نقش دارد.

بازی هایی که در بازی درمانی مورد استفاده قرار می گیرند انواع مختلف دارند:  بازی های تقلیدی (دادن نقش هایی مثل پدر و مادر به کودک برای پی بردن به اضطراب و ترس و حتی نقاط قوت کودک)، بازی های خلاقیتی (شن بازی، موسیقی، نقاشی، خمیربازی)، بازی های گروهی(آموزش راه های سالم برقراری ارتباط)، بازی های جسمی، بازی های نمایشی (استفاده از نقاب انسان، حیوان عروسک و ...) از جمله ی بازی های مورد استفاده در بازی درمانی هستند.

 مراحل اجرای بازی درمانی:

  1. تشخیص
  2. انتخاب تکنیک بازی درمانی به عنوان روش درمان
  3. برنامه ریزی فرایند درمان
  4. اجرای برنامه ی درمان
  5. ارزیابی رفتار

                                                                                                         

قدرت بازی درمانی مانند حل مسئله، خود تنظیمی و آموزش مستقیم و غیر مستقیم می تواند به کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی جهت تشخیص و ارتباط برقرار کردن با مشکلاتشان از طریق بازی و شرکت کامل در درمان کمک کند.

اختلال نقص توجه/بیش فعالی بر حیطه‌های متعددی از فعالیت کودک از جمله: سرعت و میزان کار، درک دستورات شفاهی، پردازش فکر، توجه و تمرکز، مشکلات حافظه، ایجاد ارتباطات صحیح بین آموخته‌ها، رمز گشایی و رمزگردانی، نظم و انضباط، سازماندهی، درک روابط فضایی و هماهنگی چشم و دست اثر می‌گذارد.

در بازی درمانی برای درمان اختلال نقص توجه و دیگر اختلالات، گاه فقط تمرکز بر کودک است و گاهی درمانگر علاوه بر کودک بر رابطه ی والد – کودک و همچنین محیط زندگی کودک نیز متمرکز می شود و سعی می کند در حین کار بر کودک از طریق بازی درمانی، جهت شناسایی نقص های رابطه ی والد – فرزندی و اصلاح آن ها تلاش کند.

بازی هایی که در درمان اختلال نقص توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار می گیرند:

  • خمیربازی از جمله بازی های خلاقیتی است که در درمان مشکلات اختلال نقص توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار می گیرد.

در یک بررسی مشخص شد که خمیر بازی در زمینه رفع یا تخفیف مشکلات حافظه، توجه، تمرکز، درک روابط فضایی، بهبود حرکات ظریف دست هماهنگی چشم و دست، سازماندهی، تخلیه هیجانی و آرامش به صورت  مستقیم یا  غیر مستقیم اثر بسزایی دارد .

به طور مثال  درکودکی که به علت وجود رفتار تکانشی به ظاهرپرخاشگر و خشن است و در جایی که اذیت کردن، کتک زدن، و یا پرتاب کردن شیئی بطرف سایرین قابل قبول نیست  وی می‌تواند خمیر را بکوبد آن را به روی میز بیاندازد، آنرا خم کند و البته این کارها اعمال خراب کننده نیستند زیرا دوباره می‌توان خمیر را به صورت اول در آورد.

بازی با خمیر و گل برای کودک آرامبخش است. کودک می‌تواند خمیر را دستمالی کند چنگ بزند فشار دهد در آن حفره ایجاد کند. آنرا پهن کند. اشیاءکوچک رادرآن پنهان کند و سپس پیداکند.

 

  • بازی کلمات احساسی نیز از دیگر بازی های مورد استفاده در درمان اختلال نقص توجه/بیش فعالی است.

هدف اساسی از انجام این بازی، کمک به کودک برای ابراز احساساتش می باشد. کودکان عمدتا قادر به ابراز احساسات خود به صورت کلامی نمی باشند. به وسیله ی این بازی می توان کودکان را ترغیب کرد احساسات خود را در قالب کلمات نوشته شده بر روی کاغذ و یا بر اساس تصویر کشیده شده از هر احساس بر روی کاغذ نشان دهد.

این بازی برای تمام کودکان صرف نظر از داشتن یا نداشتن اختلال قابل اجراست و توانمندی کودک را در بیان احساسات و هیجاناتش افزایش می دهد و به خود ابزاری کودک کمک می کند.

این تکنیک رفتاری به ویژه برای کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، نقص توجه/بیش فعالی، کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی به صورت خاص قابل اجرا و موثر می باشد.

کودکان در حین بازی حالت دفاعی خود را برای بیان احساسات از دست می دهند و فرصت بیشتری می یابند تا احساسات خود را بروز دهند. این بیان احساسات در یک شرایط خوشایند و غیر تهدید آمیز رخ می دهد.

به طور کلی می توان گفت که با کمک بازی درمانی می توان عملکردهای منفی و ناسالم عاطفی، احساسی و رفتاری کودکان را تشخیص داد و به معالجه ی زودهنگام ناتوانی های جسمی و روانی او پرداخت.

اگر شما نگران برخی رفتارهای کودکتان هستید و علائم اختلال نقص توجه/بیش فعالی را در کودک خود مشاهده می کنید، می توانید با مراجعه به مرکز خدمات روان شناختی ستاره ایرانیان از خدمات بازی درمانی در جهت درمان این اختلال و بهبود رشد شخصیتی و روانی کودکتان بهره ببرید. این مرکز با کادری مجرب شما را در این امر یاری خواهد کرد.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 133 تاريخ : 19 آبان 1399 ساعت: 2:28

در مقالات گذشته، من ویژگی های اساسی را که مردم به طور همیشگی یا عاشق می خواهند ، بررسی کرده ام . به طور خاص، من نیز کشف کرده است که زنان چه در یک شریک می خواهند و چگونه این خواسته ها ممکن است در طول زمان تغییر کند. مقالات قبلی در مورد برخی از ویژگی های مردانه مفصل است که ممکن است برخی از زنان نیز مورد توجه قرار گیرد، مانند تنظیمات آنها در موهای صورت مردان .

 

با این وجود، برخی از سردرگمی ها هنوز در مورد ویژگی های خاص مرد است که برای انواع مختلف زنان جذاب است. به عنوان مثال، آیا زنان واقعا به مردان غالب احترام می گذارند، که مسئولیت و رهبری دارند؟ یا آنها بیشتر به مردان معتبر جذب شده اند، که توسط دیگران مورد تمجید و احترام قرار می گیرند؟ چه نوع رابطه ای و توجهی که دوست دارند، چه نوعی دارد؟

 

برتری و با کلاس بودن به عنوان راهکارهای تولید مثل مردان

برای پاسخ دادن به این سوالات، یک مقاله پژوهشی توسط کریگر و فیتزجرالد (2011) را مرور کردم. این جفت ها علاقه مند به بررسی استراتژی های مختلف تولید مثل و تنظیمات ارتباطی با مردان معتبر و غالب بود. آنها دو نوع را به شرح زیر تشریح کردند:

 

مردان با نفوذ اجتماعی، رقابتی، قاطع و معتبر هستند، با استفاده از مهارت های اجتماعی قوی خود برای نشان دادن قدرت نسبت به دیگران.

مردان با اعتماد به نفس از طریق درجۀ اجتماعی و دانش و توانایی های خاصی دست می یابند، همتایان خود آنها را به موقعیت های برجسته ارتقا می دهند.

Kruger و Fitzgerald (2011) برای بررسی این ویژگی ها، توصیف یک مرد غالب و معتبر به شرکت کنندگان در تحقیقات مرد و زن را ارائه کردند. آنها سپس از شرکت کنندگان خواستند تا توصیفات را با چهره های مختلف مردان مطابقت دهند، که در آنها چگونه مردانه یا زنانه متفاوت بود. از شرکتکنندگان نیز خواسته شد تا نشان دهند که جذابیت آنها معتقد است که زنان می توانند مردان را برای یک رابطه جنسی کوتاه، یک رابطه مرتب سازی (2 ماهه) و یک رابطه بلندمدت پیدا کنند.

 

یافته های این تحقیق نشان داد که هر دو شرکت کنندگان مرد و زن توصیف مرد غالب را به صورت مردانه تر نشان دادند در حالیکه مرد معتبر نسبت به صورت زنانه بیشتر نسبت به آن ارتباط داشت. همچنین، هر دو شرکت کننده زن و مرد معتقد بودند مردان مذهبی برای شرکای کوتاه مدت برای زنان جذاب تر هستند، در حالیکه مردان معتبر برای همکاران دراز مدت از آنها خواسته می شوند. به طور کلی، مشارکت زن و مرد در میان همجنسگرایان وجود دارد - اگر چه مردان تمایل بیش از حد به جذابیت تسلط بر زنان را، به ویژه برای روابط بلندمدت، بیش از حد ارزیابی کردند.

 

تمرکز بر برتری  یا با کلاس بودن

به طور کلی، مردان غالب به پیوند موفق کوتاه مدت مرتبط بودند، در حالیکه مردان معتبر با پیوند موفق دراز مدت مرتبط بودند. بنابراین، اگر مردان به دنبال همجوشی کوتاه مدت (یا زنان می خواهند یک سر و صدا کوتاه مدت)، پس تمرکز بر تسلط مردانه مردان ممکن است راهی برای رفتن باشد. در مقابل، اگر مردان به دنبال یک رابطه بلند مدت (یا زنان بخواهند یک شریک طولانی مدت)، پس تمرکز بر اعتبار مرد می تواند بیشتر مفید باشد.

 

سپس بسته به ترجیح شما، ممکن است به تمرکز بر روی موارد زیر کمک کنید:

 

مردان غالب اغلب با حرکت های جسورانه و جذاب رفتار رفتار می کنند . آنها اغلب زبان بدن باز و فراگیر دارند . آنها همچنین قوی و استفاده از تماس پرشور چشم و لمس شرکای بالقوه عاشقانه با اطمینان . آنها بیشتر بر ویژگی های مردانه تحت کنترل خود تمرکز می کنند ، مانند بدن و سبک - و کنجکاو و مطمئن خواهد بود - از آنچه می خواهند مستقیما می خواهند .

 

مردان معتبر اغلب با ارتباطات جذابیت روان شناختی ایجاد می شوند . آنها اغلب یک سبک منحصر به فرد و ویژه دارند که مهارت و استعداد آنها را نشان می دهد . آنها هم معمولا مکالمات خوب هستند - برقراری ارتباط قوی با دیگران و دانستن اینکه چگونه از کلمات برای ایجاد جاذبه استفاده کنند . آنها تمرکز خود را بر جایزه دادن به یک شریک قرار می دهند و همچنین سپاسگزار خواهیم بود. همچنین، آنها ممکن است به دنبال آنچه که آنها کمی بیشتر به طور غیر مستقیم می خواهند، با این وجود در رویکرد خود متقاعد کننده خواهد بود .

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 18 آبان 1399 ساعت: 2:27

هنگامی که غده تیروئید بیس از حد هورمون تیروکسین تولید کند بر روی متابولیسم بدن تاثیر می گذارد و سوخت و ساز بدن را افزایش می دهد در این حالت پرکاری تیروئید رخ می دهد.
پرکاری تیروئید با عولرضی همراه است وباعث لاغری، مشکلات جسمانی و ضربان قلب تند و نامنظم می شود.
برای درمان تیروئید پرکار روش هایی وجود دارد و باید آن را جدی بگیرید تا  درمان شود در غیر اینصورت عوارض بدتری را مشاهده خواهید کرد.
اگر تیروئید پرکار را جدی نگیرید ممکن است باعث پوکی استخوان و سکته قلبی شود و از نظر روانی بر اعصاب و روان شما تاثیرات نامطلوبی میگذارد و باعث استرس و فشاز عصبی می شود.
در این مقاله در مورد علل و نشانه ها و روش های درمانی تیروئید پرکار صحب خواهد شد.
نشانه های پرکاری تیروئید چیست؟
غده ای پروانه ای شکل روی گلو وجود دارد نقش آن تنظیم عملکرد بدن است که به آن تیروئید گفته می شود.
برای پرکاری و کم کاری تیروئید باید آزمایش گرفته شود اما درآزمایش همه علائم به خوبی نشان داده نمی شود.
در صورتی که تیروئید پرکار درمان شود نشانه های زیر از بین می رود. که می توانید مورد مطالعه قرار دهید.
-    ضربان قلب افزایش می یابد و در حالت عادی ممکن است فشار خون نیز افزایش یابد.
-    غده تیروئید بزرگ می شود یه به عبارتی گرفتار گواتر می شوید.
-    نمی توانید گرما را تحمل کنید و تعرق بسیار زیادی دارید.
-    در ناحیه هایی از بدن به خصوص شانه، لگن و ران ضعفی را حس می کنید. دستان و انگشتان به صورت غیرارادی و ناخودآگاه  شروع به لرزیدن می کند.
-    چشم ها برجسته می شود و پلک بالا به سمت پایین کشیده می شود.
-    در آقایان میل جنسی کاهش می یابد و پستان ها بزرگ می شود.
-    در زنان قاعدگی به صورت نامنظم است و خونریزی حجم آن بسیار کم می شود.
-    ممکن است گرفتار مشکلات گوارشی شوید و حرکات روده تغییر کند و همچنین اسهال داشته باشید. در بعضی موارد اشتها افزایش می یابد و افراد به کاش وزرن شدیدی مبتلا می شوند. ( در افراد مسن ممکن است وزن آن ها افزایش یابد.)
-    بر روی پوست اثر می گذارد و ممکن است ضخامت پوست تغییر کند . بیماری های پوستی مانند خارش بدن، سرخی کف دست و نوک انگشتان متورم شود.
-    بر روی روان و اعصاب فرد اثر می گذارد و باعث بد اخلاقی، زودرنجی، ناامیدی، بی حوصلگی، بیماری دوقطبی ... به وجود می آید.
-    بر روی ذهن اثر می گذارد و باعث کند شدن و تحریک پذیری ذهن و اختلالاتی در تمرکز می شود.
-    باعث تحرک زیاد و بیش فعالی می شود و انرژی زیادی را به دنبال دارد. فرد بی قرارشده وبه بی خوابی دچار می شود.
-    استفراغ و تهوع
-    صدا خشن می شود و درد هایی را در گردن حس می کند.
-    سرگیجه و نفس تنگی ایجاد می شود.
توجه داشته باشید که ممکن است علائم جسمانی تیروئید از بین برود و درمان شود اما علائم روانی ممکن است مدت ها باشد و مشکلاتی را برای فرد ایجاد کند.
مشاوره و روانشناس می تواند به شما کمک کند تا بدون استفاده از روش های غیردارویی از نظر روانی سلامت خود را به دست آورید.
چه عواملی باعث بروز پرکاری تیروئید می شود؟
عوامل مختلفی وجود دارد که ممکن است باعث پرکاری تیروئید شود شایع تر از همه بیماری گریوز است.
علائم بیماری گریوز چیست؟ این بیمای بر روی چشم اثر می گذارد و باعث می شود پشت چشم ها عرق کند و درد چشم و اشک ریختن و بیرون زدگی چشم را در چی دارد.
عوامل دیگری که باعث تیروئیدپرکار می شود در زیر ذکر شده است که می توان با شناسایی و درمان به موقع تا حدودی این بیماری را درمان کرد و درصد ضررهای آن را کاهش داد.
-    استفاده بیش از حد و زیاده روی در مصرف ید
-    التهاب تیروئید یا تیروئیدیت
-    رشد توده غیرسرطانی  بر روی غده تیروئید
-    برای درمان بیماری های دیگر بیش از اندازه هورمون های تیروئید استفاده شود.
-    غده تیروئید به صورت نیمه حاد ملتهب شود.
-    بر اثر تجمع گلبول های سفید ( لنفوسیت ها) غده تیروئید ملتهب شود و یا التهاب تیروئید بعد از زایمان
-    تومورهای بیضه ها و تخمدان ها
-    سابقه خانوادگی ابتلا به پرکاری تیروئید
-    استرس و فشار عصبی، این عامل بر روی خانم اثر بسیاری می گذارد.
-    مصرف بعضی از داروها که بر روی تیروئید اثر می گذارد و باعث پرکاری تیروئید می شود.
یکی از مهم ترین عواملی که باعث تیروئید پرکار می شود استرس و اضطراب بسیار زیاد می باشد. استرس در خانم ها بیشتر خودش را نشان می دهد و باعث بیماری در زنان می شود.
با درمان استرس های غیر طبیعی می توان تا حد زیادی از پرکاری تیروئید جلوگیری کرد.
چگونه پرکاری تیروئید تشخیص داده می شود؟
برای تشخیص پرکاری تیروئید روش های مختلفی وجود دارد و می توان با مراجعه به پزشک و با انجام آزمایش ها و تست های مشخص، پرکاری تیروئید را تشخیص داد و درمان مناسبی را برای آن در نظر گرفت.
برای بررسی دقیق تیروئید و تشخیص درست آن می توان عوامل زیر را بررسی کرد.
-    بررسی بدن بیمار از نظر جسمانی
-    بررسی داروهای مصرفی و تاریخچه دارویی بیمار
-    انجام تست خون
-    آزمایش جذب ید رادیواکتیو و اسکن تیروئید
-    بررسی اندازه غده با استفاده از سونوگرافی
-    انجام آزمایش تیروئید
پیامدهای عدم درمان پرکاری تیروئید
اگر تیروئید پرکار درمان نشود می تواند عوارض خطرناکی داشته باشد و بر روی قلب تاثیرات منفی می گذارد.
علاوه بر قلب بر در بارداری هم ضرردارد، در زیر بسیاری از ضررهایی که بر روی قلب می گذارد را مورد بررسی قرار می دهیم.
-    اختلالاتی مربوز به ضربان نامنظم قلب مانند فیبریلاسیون دهلیزی ایجاد می کنند که به آن آریتمی قلبی می گویند.
-    بزرگ شدن حفره درون قلب و نازک شدن عضلاتی قلب که اتساع قلبی گفته می شود و همچنین باعث نارسایی احتقانی قلب می شود.
-    ایست ناگهانی قلبی
-    فشار خون بالا
افرادی که به پرکاری تیروئید مبتلا هستند بیش از اندازه کلسیم و پتاسیم مصرف می کنند اما مواد مصرق شده از طریق ادرار و مدفوع دفع می شود، و به دلیل دفع مواد، مواد معدنی بدن کم می شود و باعث آرتروز مفاصل می شود.
پرکاری تیروئید بر روی روان فرد اثر می گذارد و استرس و فشارهای عصبی زیادی را بر روی فرد وارد می کند که باعث ایجاد مشکلات جسمانی و روانی می شود.
سوخت و ساز افرادی که پرکاری تیروئید دارند بسیار بالا و غیر طبیعی می باشد و سوخت و ساز زیاد باعث افزایش درجه حرارت بدن می شود که این مسئله فرد را بی حوصله و کلافه می کند.
درمان پرکاری تیروئید
برای پرکاری تیروئید درمان های متفاوتی وجود دارد که به سن و جنسیت و و ضعیت جسمانی و وخامت حال بیمار بستگی دارد و بر اساس این شرایط نوع درمان مشخص و تجویز می شود.
در ادامه با مهم ترین درمان ها آشنا خواهید شد.
ید رادیواکتیو
با استفاده از یک داروی خوراکی بنام ید رادیواکتیو می توان غده تیروئید را منقبض کرد، این دارو توسط غده جذب می شود و علائم و نشانه های بیماری کمتر می شود و دوره درمان آن سه تا شش ماه می باشد.
این روش درمانی فعالیت تیروئید را به شدت کم می کند و این عمل تا جایی پیش می رود که تیروئید کم کار شده و باید برای تقویت تیروئید از دارویی بنام تیروکسین استفاده شود.
داروهای ضد تیروئید
با استفاده از داروهای ضد تیروئید می توان جلوی تولید هورمون های تیروئید را گرفت و مقدار آن را کاهش داد.
داروهای ضد تیروئید( Propylthiouracil و Methimazole) علائم پرکاری تیروئید را کاهش می دهد و علائم بعد از 6تا 12 هفته شروع بهبود می کند، اما اگر درمان به وسیله قرصا انجام شود معمولا دوره درمان یکسال یا بیشتر طول می کشد.
بسیاری از افراد به طور دائمی به پرکاری تیروئید مبتلا می شوند و بعضی ها درمان می شود و ممکن است بیماری بازگردد.
داروهای ضد تیروئید ضررهای بسیاری دارند و آسیب های شدیدی به کبد وارد می کنند و گاهی ممکن است سبب مرگ شوند.
از آنجا که Propylthiouracil آسیب‌های جدی تری به کبد وارد می‌کند و ضررهای زیادی بر بدن باقی می گذارد باید مصرف شود که Methimazole قابل تحمل نباشد، در صورت عدم اضطرار اصلا مورد استفاده قرار نگیرد.
بتابلوکرها
بتابلوکرها سطح تیروئید را پایین نمی آورد و برای درمان فشار خون بالا مورد استفاده قرار می گیرد.
پزشکان برای کاهش علائم پرکاری تیروئید از این دارو استفاده مس کنند تا ضربان قلب را کاهش دهند و مانع تپش قلب شوند.
جراحی
یکی از روش های درمانی جراحی است اما برای همه افراد مناسب نیست و تعداد کمی می توانند از این روش استفاده کنند.
افرادی که جراحی به آن ها آسیبی نرساند و با درمان رادیواکتیو مخالف باشند و بدنشان داروهای ضد تیروئید را تحمل نکند می تواند از روش جراحی استفاده کنند.
چند نکته دانستنی
افرادی که تیروئید پرکار دارند با کنترل رژیم غذایی و استفاده از رژِم غذایی که فاقد گلوتن باشد می توانند تیروئید خود را کنترل کنند و غذاهای فاقد گلوتن برای مشکلات تیروئیدی مفید است.
بیمارن باید از چربی دوری کنند و از لبنیات کم چرب استفاده کنند زیرا برای آن ها مفید است.
بیماران باید اطلاعات کافی در مورد مواد مصرفی خود داشته باشند تا خوراکی ها و موادی که به آن ها ضرر می رساند استفاده نکنند.
آن ها باید روزانه 3الی 4 لیوان آّ مصرف کنند و شکر را از برنامه غذایی خود حذف کنند.
حذف غداهای نیم آماده و فست فودی و کنسروی و حذف نوشیدنی های کافئین دار می تواند برای آن ها مفید باشد و یکی از مهم ترین مراقبت های پزشکی به شمار می آید.
افراد به بیماری های عصبی و استرس مبتلا می شوند آن ها برای درمان استرس و کاهش فشار عصبی می توانند از مشاور کمک بگیرند.
سوالات متداول
مهم ترین علت پرکاری تیروئید چیست؟
بیماری گریوز نقش مهمی در پرکاری تیروئید ایجاد می کند .
بیماری گریوز در زنان بیشتر دیده می شود و تعداد زنان نسبت به مردان بسیار بیشتر است.
به همین دلیل گروه بیشتری که به تیروئید پرکار مبتلا می شوند زنان می باشند.

 

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 158 تاريخ : يکشنبه 11 آبان 1399 ساعت: 3:07

مهارت های لازم برای کودکان بیش فعال چه هستند؟ کودکان پیش فعال معمولا جنب و جوش فراوانی دارند و پرخاشگر هستند. و والدین از رفتار آن ها بسیار کلافه می شوند.

این کودکان دردسرهایی برای کودک، والدین و کادر مدرسه ایجاد می کنند و دلیل آن به خاطر جنب و جوش و انرژی زیاد می باشد.

بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع‌ترین اختلالات عصبی رشدی در بین کودکان است، کودکان بیش فعال زیاد مقررات آن مکان را جدی نمی گیرند و براساس علاقه خود عمل می کنند  آن ها توانایی لازم برای برنامه ریزی و سازمان دهی کارهای خود را ندارند.

 برآورده کردن خواسته‌های این کودکان و کنترل و نظارت بر فعالیت‌های آن‌ها سخت است و برای بسیاری از والدین دغدغه شده است.

مشاورین و مراقب ها می توانند با انجان درست نقش خود بر روی کودک بیش فعال اثر بگذارند و او را کنترل کنند.

 به طوری که حدود سه تا پنج درصد کودکان در سنین مدرسه به بیش فعالی مبتلا هستند.

میزان شیوع در پسران بیشتر از دختران است. د

والدین برای جلوگیری از این رفتارها باید رفتار صحیح و برخورد درست با کودک را یاد بگیرند اما تربیت کودک پیش فعال بسیار سخت است و رفتار و برخورد اصولی والدین تنها کافی نیست.

والدین باید با آگاهی از روش های تربیتی و نیاز کودک تربیت درست را در پیش گیرند و به کودک مهارت های فردی و ارتباطی را آموزش دهند. همچنین می توانند از یک متخصص کمک بگیرند تا فرزند خود را به بهترین نحو تربیت کنند.

چه مهارت هایی باید به کودک پیش فعال آموزش داد؟

کودکان پیش فعال باید وقت بیشتری برای آن ها بگذرانید و مهارت هایی را آموزش دهید در زیر بخشی از این مهارت ها ذکر شده است.

  1. مهارت های لازم برای کودکان پیش فعال، مدیریت زمان

مهارت مدیریت زمان بسیار مهم است و به کودک پیش فعال کمک می کند که زمانش را به خوبی مدیریت کند و برنامه ریزی درست و صحیحی برای انجام فعالیت های خود داشته باشد.

مدیریت زمان به کودک برنامه می دهد و باعث می شود که کارهای خود را اولویت بندی کند وبر روی آن ها متمرکز شود و با تمرکز کار خود را به پایان برساند تا در کمترین زمان بهترین نتیجه را کسب کند.

برنامه ریزی باعث می شود کار با حجم زیاد را به بخش های کوچک تری تقسیم کند و برای انجام کارهایش دقت لازم را داشته باشد.

 عادت های بدش را کنار بگذارد و عادت های خوبش را تقویت کند.

برای آموزش مهارت مدیریت زمان ابتدا باید یک تقویم ساده را برای کودک داشته باشید بهتر است برای جذابیت تقویم از شخصیت های کارتونی و رنگ های جذاب استفاده کنید. و رویدادهای مهم را بر روی آن ثبت کنید.

رویدادهای تولد، مناسبت های خاص، تعطیلات، زمان کلاس‌های خارج از مدرسه، کلاس‌های ورزشی و تاریخ تحویل تمرین و امتحان را روی آن مشخص کنید. به کودکتان یاد دهید که تکالیف روزانۀ خود را به تقویم اضافه کند. و این کار را به صورت بازی به آن ها آموزش دهید. تا برایش جذاب باشد.

سعی کنید کودک بیش فعال را به انجام فعالیت‌های دلخواه و مورد علاقه خودش سرگرم کنید.

او را در کلاس‌های ورزشی، هنری یا موسیقی و آموزشی ثبت نام کنید.

 از او بخواهید در کارهای ساده‌ی منزل مانند آشپزی یا تمیزکاری به شما کمک کند.

  1. مهارت نه گفتن

مهارت نه گفتن یک مهارت جرئت ورزی است و فرد هنگامی که مسئله ای پیش می آید می تواند مجبور به انجام کاری نشود و در عمل انجام شده قرار نگیرد پس بهتر است در زمان کودکی مهارت را به خوبی یاد بگیرد.

بسیاری از والدین معتقدند که مهارت نه گفتن کودک باعث می شود که در بزرگسالی رفتارهای منفی داشته باشد. در حالی که این مهارت برای کودک و بزرگسال می تواند تاثیرات مثبتی داشته باشد.

کودک پیش فعال فقط دوست دارد فعالیتی را انجام دهد و به عاقبت آن فکر نمی کند. و اگر با مهارت نه گفتن آشنا باشد می تواند برای خود امنیت برقرار کند و خود را از خطرات محفوظ نگه دارد.

  1. مهارت های لازم برای کودک بیش فعال، یادگیری حرکات ورزشی

کودکان بیش فعال انرژی زیادی دارند فعالیت فیزیکی می‌تواند به کودک بیش فعال کمک کند تا انرژی خود را تخلیه کنند.

 مثلا می‌توانید از انرژی زیاد در این کودکان برای مهارت در یک رشته ورزشی استفاده کنید. ورزشی را بیابید که کودک از آن لذت می‌برد و با توانایی‌های او همخوانی دارد.

ورزش برای کودک پیش فعال بسیار خوب و مفید است و والدین می توانند با انجام بازی، ورزش کردن را به کودکشان یاد بدهند.

متخصصان با کودکان پیش فعال بازی هایی می کنند که تحرک جسمی بسیاری دارد و باعث می شود ورزش کردن را یاد بگیرند.

ورزش کردن تاثیرات مثبت بسیاری دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • کاهش سطح اضطراب و تنش و افسردگی
  • مصرف انرژی و متعادل کردن سطح جنب و جوش
  • درک کردن مقررات
  • احساس تعلق
  • افزایش تمرکز
  • بهبود کیفیت خواب

با بچه های پیش فعال باید بازی هایی انجام دهید که تحرک بسیاری دارد. برای مثال در یک فضای باز قرار گرفته و بازی میدان مغناطیسی را انجام دهید. در این بازی وسایلی مانند طناب، قیچی، قوطی و توپ را روی زمین به طور نامنظم پخش کرده و بچه ها به دو گروه تقسیم می شوند.

چشم یک نفر را ببندید و نفر بعدی به صورت زبانی و گفتاری دوستش را راهنمایی کند تا بدون برخورد با اجسام روی زمین به مقصد نهایی برسد و راه برود.

این بازی بر روی  کودک تاثیر مثبتی می گذارد و کودک می تواند تمرکزخود را بر روی اعتماد به نفس، کارگروهی و ارتباط و شنیدن بیشتر کند.

  1. مهارت شروع تکلیف

کودکان بیش فعال دوست دارند همیشه در حال فعالیت باشند و علاقه زیادی به شروع فعالیت دارند.

 اما کارشان را نصف و نیمه رها می کنند و زود از کار دلسرد می شوند.

برای اینکه با این مشکل رو به رو نشوید  می توانید از مهارت شروع تکلیف استفاده کنید. مثلا به کودک خود بگویید اگر کارت را به پایان رساندی استیکرهایی که دوست داری به شما میدهم و اگر به دو استیکر رسید باهم به شهربازی می رویم.

برای اینکه در این کار موفق شوید لیستی از اسباب بازی ها، مکان ها و فعالیت هایی که کودک دوست دارد انجام دهد را تهیه کنید و در اختیارش قرار دهید.

مؤثرترین راه برای آموزش رفتار خوب در کودک بیش فعال، دادن رفتار با تشویق و رفتار درست مورد تحسین قرار گیرد.

 چون این کودکان معمولا به ندرت تحسین می‌شوند در مقابل به دفعات مورد انتقاد قرار می‌گیرند. موفقیت‌های گام به گام در کودک را تشویق کنید و سعی کنید بازخورد فوری نشان دهید.

 تشویق کردن موجب افزایش توجه و تمرکز، دادن انگیزه و حس خوب به کودک می شود.

دادن پاداش به کودک بسیار مناسب است و بهتر است او را به آینده وعده ندهیم و از پاداش های کوچ استفاده کنیم و پاداش را واقعی بدهیم و کودک را از سرمان باز نکنیم.

  1. مهارت های لازم برای کودکان پیش فعال، مهارت های اجتماعی

مهارت های اجتماعی را باید همه افراد به خوبی یاد بگیرد.آموزش دادن مهارت های اجتماعی و فردی به کودکان بیش فعال و استثنایی سخت تر از کودکان معمولی می باشد.

کودکان بیش فعال به دلیل لجبازبودن و توجه نکردن به حرف دیگران دیرتر این مهارت ها را یاد می گیرند. باید به آن ها صحیح آموزش داد تا به طور کامل یاد بگیرند.

برای آموزش کودک زمان کافی در نظر بگیرید و برایش وقت صرف کنید.

 سعی کنید آموزش همراه با بازی و سرگرم کننده باشد تا در نهایت کودک بتواند با دیگران رابطه بهتری داشته باشد و با دیگران به خوبی کنار بیاید.

مثلا آموزش صبر کردن را می توانید با ایستادن در صف و به تعویق انداختن بعضی نیازهای غیر ضروری و گفتن زمان، صبر را به کودک آموزش دهید.

با حالت چهره کارهای خوبش را تحسین کنید، مثلا هنگامی که به مهمانی می روید و کودکتان به میزبان سلام کرد مادر می تواند با چشمک زدن و لبخند او را مورد تحسین قرار دهید و با این کار او را تقویت کند.

سخن آخر

کودک بیش فعال خصوصیات و اخلاق خاص خود را دارد و افراد نمی توانند با آن ها ارتباط برقرار کنند و برخورد با ابن کودکان کمی سخت است.

ممکن است به دلیل این رفتارها مشکلاتی در زندگی برای آن ها پیش آید. والدین کودک باید با متخصص صحبت کنند تا بتوانند به کمک متخصص مهارت های لازم را به کودک آموزش دهند. تا کیفیت زندگی کودک افزایش پیدا کند.

مشاوره کودک در این زمینه به والدین بسیار کمک می کند. مشاوره کودک نوعی از خدمات روانشناختی است که توسط روانشناسان کودک ارائه می شود.

مشاور می تواند با بازی کردن هیجانات کودک را کنترل کند.

استفاده از بازی یا کارهای هنری به کمک می کند که کودکان احساس راحتی بیشتری کنند و آنچه که مشاور در مورد نوع رفتار و ابراز هیجان آموزش می دهد را بیشتر بیاموزند

هدف از مشاوره کودک، این است که به کودکان و نوجوانان کمک کنیم تا با به شیوه بهتری با احساساتشان سازگار شوند، مشکلات خود را درک کنند، مهارت های مقابله ای لازم را پرورش دهند و در نهایت بتوانند بهترین تصمیم ها را بگیرند.

مشاور ابتدا باید والدین را آگاه سازد و با او در مورد کودک به نتیجه مناسب برسد.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 141 تاريخ : 11 آبان 1399 ساعت: 4:0

بسیاری از والدین آموزش به کودکان را فقط مختص مدرسه می دانند و فکر می کنند خودشان هیچ تاثیری در اخلاق و مسائل آموزشی ندارند. اما درصد زیادی از آموزش بستگی به والدین دارد.

 آموزش مسائل اخلاقی اگر در سنین خردسالی و با رشد کودک باشد نتیجه بهتری در آینده خواهد داشت والدین می توانند با استفاده از وسایل آموزشی مانند پازل و بازی های فکری و اخلاقی به صورت بازی بسیاری از ویژگی ها و خصوصیات و اصول اخلاقی را به آن ها آموزش بدهند.

کودکان بر اساس سن و درک خود، مفاهیم را یاد می گیرند و در رفتار خود نشان میدهند.

والدین باید در این مورد اطلاعاتی کافی کسب کنند و بدانند از کجا باید شروع کنند و چه مسائلی را به کودک بیاموزند. والدین می توانند با کمک مشاوره کودک از اطلاعات آن ها بهره بگیرند و در تربیت کودک خود موفق باشند.

اصول کلی آموزش اخلاق به کودکان تا ده سالگی

روانشناسان معتقدند که کودکان از نظر اخلاق متفاوت هستند و به رشد و شخصیت آن ها بستگی دارد.

تا پیش از ده سال کودکان برا کسب پاداش و فرار از تنبیه شدن و مجازات شدن، به اصول اخلاقی پایبند هستند.

کودکان رفتاری را انجام می دهند که به خاطر آن پاداش بگیرند و از رفتارهایی که باعث می شود تنبیه شوند دوری می کنند.

والدین باید با روش های صحیح فرزند پروری آشنا شوند و زیاد کودکان را وابسته به پاداش و تشویق نکنند و در تنبیه کودکان زیاده روی نکنند.

 برای آنکه بتوانند کودکی مودب تربیت کنند باید با اصول اخلاقی و روش انتقال آن به کودک آشنا باشند.

تنبیه کودک حتی در خانواده‌هایی که به تربیت صحیح فرزندان‌شان اهمیت می‌دهند، یک شیوه تربیتی محسوب می‌شود.

 هر پدر و مادری قوانین خانه و ارزش‌های اخلاقی خاصی را در نظر می‌گیرند و مطابق آن تلاش می‌کنند تا فرزندانشان به آن‌ها پایبند باشند.

والدین باید برای تربیت کودک تلاش کنند و روش هایی که به نظرشان مناسب است استفاده کنند آن ها باید در انتخاب روش ها دقت کنند.

مثلا پاداش دادن به کودک اگر به اندازه باشد خوب است اما اگر از حد بگذراند باعث لوس شدن کودک می شود.

روش های آموزش اخلاق به کودکان چیست؟

شاید برای بسیاری از والدین عجیب و سخت باشد که بخواهند اصول و مهارت های اخلاقی را به کودکان خود آموزش دهند.

اگر کودک در زمان کودکی با اصول اخلاقی آشنا شود در بزرگسالی زندگی بهتری خواهد داشت و شاداب و سرحال خواهد بود. و در زمان نوجوانی کمتر به سمت انحرافات خواهد رفت. و زندگی سالم تری خواهد داشت.

در ادامه با روش های آموزش اخلاق با کودکان آشنا خواهید شد:

  1. کودکان رفتار شما را تقلید می کنند.

والدین باید رفتار خود را مدیریت کنند و مراقب رفتار خود باشند چون کودکان رفتار والدین را در نظر می گیرند و از آن ها تقلید می کنند.

بنابراین سعی کنید به کودکان خود چیزی نگویید بلکه با عمل به آن ها نشان دهید و با دیگران رفتار خوب و محبت آمیزی داشته باشید تا آن ها از شما الگو بگیرند.

کودکان آنطور که شما می خواهید رفتار نمی کنند بلکه می خواهند از شما الگو برداری کنند و بیشتر همانند سازی می کنند تا شبیه خودتان شوند.

به جای نصیحت و امر و نهی کردن به کودکان بهتر است رفتار مناسبی داشته باشید و در نظر بگیرید که رفتار کودکانتان بازتاب رفتار شما می باشد.

  1. کودکان را به راستگویی تشویق کنید.

دروغگویی، یکی از ویژگی هایی است که بسیاری از کودکان در سنین پایین انجام می دهند، این رفتار تا حدودی در برخی مراحل رشدی کودک طبیعی است.

آثار و عواقب دروغ گفتن به کودکان، اهمیت صادق بودن با کودکان را بیشتر می کند. بنابراین، لازم است در مرحله اول صداقت و مفهوم آن را به کودک آموزش داده و خود نیز در عمل به کودک نشان دهید که راستگو هستید و از دروغ گفتن بدتان می آید.

 آموزش صداقت به کودک بسیار مهم است. و برای آنکه کودک صادق و راستگویی داشته باشید باید او را تشویق کنید.

زیرا کودکان وقتی تشویق می شوند آن عمل را خوشایند می دانند و مخالف آن را ناخوشایند.

برای تشویق کردن لازم به خریدن هدیه نیست بلکه با نشان دادن حس رضایت و لبخند، انتقال حس خوب  به کودک و افتخار کردن به کودک و گفتن جملات تحسین کننده به خاطر راستگویی و صداقت، راستگویی را در او تقویت کنید.

برای مثال وقتی کودک با صداقت حرفی را میزند و او را تشویق می کنید بسیار خوش حال می شود و سعی می کند همیشه راست بگوید و ازدروغگویی و افراد دروغگو متنفر می شود.

  1. آموزش اخلاق به کودکان حتی با شکرگزاری از نعمت ها

شکرگزار بودن در قبال نعمت های خدا حس قشنگی به انسان می دهد. پس همان کودکی به کودکان خود شکرگزاری را آموزش دهید تا در آینده میزان رضایت آن ها از زندگی بالا باشد.

افرادی که در کودکی با شکرگزاری آشنا می شوند این کودکان به موضوعات مهمی مانند سلامتی و خانواده بیشتر توجه می کنند و قدر داشته های خود را بهتر می دانند.

آموزش شکرگزاری علاوه بر رشد اخلاقی به سلامت روان کودک کمک می کند و باعث می شود کودک در آینده در زندگی آرامش و رضایت بهتری داشته باشد.

  1. زندگی شاد همراه با نگرشی مثبت

کودکان از همان ابتدا والدین را به عنوان الگو در نظر می گیرند و برای اینکه کودکان شادی داشته باشید باید حس شادی ونشاط در بین والدین مشاهده شود.

والدین می توانند با استفاده از جملات مثبت به کودکان خود آموزش بدهند که فکر مثبتی داشته باشند و افکار منفی را در ذهن خود جای ندهند.

داشتن فکر مثبت باعث می شود که نگاه مثبتی به زندگی داشته باشید و احساس شادی و نشاط کنید. جملات مثبتی را به کودکان بیاموزید تا فکر آن ها مثبت شوند و افکار منفی نداشته باشند.

کودکانی که افکار آن ها مثبت است آینده خوبی را برای خود تصور می کنند و به سمت اهداف خود با نگرش مثبت می روند و به راحتی می توانند هدف هایشان را جذب کنند.

افرادی که به سمت خودشکوفایی می روند و نگرش مثبتی دارند ارتباط بهتر و سالمتری با دیگران خواهند داشت و روابط اجتماعی آن ها بهتر است چون از نظر اخلاقی رفتار مناسبی دارند.

آن ها رفتار مناسبی با دیگران دارند و از نظر اصول اخلاقی را به خوبی رعایت می کنند. آن ها دوست دارند به دیگران کمک کنند و به آن ها یاری برسانند و از اذیت کردن و آزاررساندن به دیگران خودداری می کنند.

5. منحصر به فرد بودن هر فرد

هر کس در دنیا افکار و عقاید خودش را دارد و بر اساس آن ها آینده خود را رقم می زند. و طبق باورهایی که در ذهن دارد می تواند منحصر به فرد باشد. هیچ کس شبیه دیگری نیست.

والدین باید به کودک آموزش دهند که توانایی و استعداد هر کس متفاوت است و کودک نباید خود را با خواهر و برادرش مقایسه کند.

کودک اگر رفتارش را با دیگری مقایسه کرد سعی کنید کودک را با شخصیت خودش مقایسه کنید و به او آموزش دهید که افراد منحصر به فرد هستند و هر کدام استعداد و توانایی خاص خودشان را دارند.

مقایسه کردن کودک را بی اهمیت در نظر نگیرید و با بی اهمیت قرار دادن و کوچک کردن طرف مقابل حس خوبی را به کودکتان منتقل نکنید. بلکه باید برای کشف استعدادش تلاش کنید و آنچه خواسته قلبی کودک است مورد توجه قرار دهید.

وقتی کودک با منحصر به فرد بودن آشنا شود و بفهمند که هر کس ویژگی های خاص خودش را دارد می تواند حس همدلی را در خود پرورش دهد و سعی می کند دنیا را از نگاه دیگران ببیند و دیگران را مورد قضاوت قرار ندهد.

هر کودکی با استعدادهای منحصر به فرد خود به دنیا می‌آید اما برای اینکه بتواند این استعدادها را شکوفا کند نیاز به این دارد که در محیط مناسبی قرار بگیرد و آموزش‌های مناسب را در آن زمینه دریافت کند.

6. اشتباهات دیگران را ببخشند

یکی از اصول اخلاقی که کودکان باید با آن آشنا شوند بخشیدن دیگران است. والدین در کودکی بخشیدن را به کودکان آموزش دهند تا در بزرگسالی شخصیت خوبی داشته باشند و انسان بهتری شوند.

کودکانی که بخشیدن را یاد بگیرند آرامش بهتری دارند و مجبور نیستند فشار روانی را تحمل کنند. هر فردی در طول زندگی دچار خطاها و لغزش هایی می شوند که ممکن است به دیگران صدمه بزند اما بخشش می تواند جلوی عواقب بدتر آن را بگیرد.

والدین باید معنی بخشش را به خوبی به کودکان بیاموزند و به آن ها یاد دهند که بخشش به معنی نادیده گرفتن بدرفتاری دیگران و زیرپا گذاشتن احساسات خودشان نیست.

بلکه کنار گذاشتن احساسات کینه و خصومت است که به مرور زمان بر روی روان و اعصاب طرف اثر منفی می گذارد و بخشش می تواند حالش را خوب کند. و فشار روانی و پریشانی بر روی اعصاب او ایجاد ننماید.

در نتیجه کودک یاد می گیرد که اشتباهات دیگران را ببخشد و انرژی منفی را کنار بگذارد و با حال خوب و انرژی مثبت حق و حقوق خود را بدون جروبحث از دیگران بگیرند.

بخشش به معنی فراموش کردن خطای فرد و اینکه خطای او را نادیده بگیرید و لایق سرزنش نباشد نیست،

حتی شما مجبور نیستید رابطه‌تان با آن فرد را ادامه دهید یا کاری برایش انجام دهید.

بخشش یعنی شما واقعیت اتفاقی که افتاده را قبول کنید و به دنبال راهی باشید تا زندگی تان به روال عادی برگرد و بدون کینه زندگی کنید.

بخشیدن افرادی که به شما آسیب زده اند و یا دلتان را شکسته اند کار آسانی نیست و شما باید بتوانید با خود کنار بیایید تا آن ها را ببخشید. چون با نگه داشتن کینه آن فرد در دلتان احساس بدتری خواهید داشت.

نبخشیدن علاوه بر بیماری های روحی جسمتان را درگیر می کند و ممکن است به بیماری های فشار خون و استرس مبتلا شوید.

7. آموزش عدالت به کودکان

درک کودک از عدالت تا حد زیادی به سنش بستگی دارد چون هر چه بززرگتر می شود از نظر اخلاقی و اجتماعی پخته تر می شود.

کودکان از همان ابتدا می توانند بی عدالتی را تشخیص دهند و واکنش نشان دهند اما درک یک کودک 3 ساله، 5 ساله و 14 از عدالت با یکدیگر تفاوت دارد.

کودکانی که در زمینه اخلاقی آموزش ندیده اند نسبت به همسالان خود ناپخته تر خواهند بود.

والدین و مربیان در این زمینه باید به کودکان کمک کنند و اطلاعات قوی داشته باشند تا به آن ها آموزش دهند.

کودکان فقط عدالت را برای خود دوست دارند و نسبت به بقیه شناخت دقیقی از عدالت ندارند برای مثال اگر قرار باشد میان چند کودک 4 تا 8 ساله مقداری خوراکی تقسیم کنید، تنها کسی که سهم کمتری دریافت کرده اعتراض می‌کند و خشمگین می‌شود.

کودکان به خاطر اینکه نمی توانند جهان را از نظر دیگران درک کنند نمی توانند نسبت به عدالت برای دیگران برداشت درستی داشته باشند.

والدین برای اینکه کودکان را با عدالت آشنا کنند می توانند با پاداش دادن به رفتارهای عادلانه آن ها ،کودکان را ترغیب کنند که عدالت را فرا بگیرند.

برای اینکه کودک عدالت را درک کند می توانید از روانشناس کودک و مشاوره کمک بگیرید.

روانشناس با استفاده از سطح فکری و رشدی کودک عدالت را به او آموزش می دهد.

8. نشان دادن تاثیر رفتارهای کودک بر دیگران

یکی از مسائل مهمی که باید به کودک آموزش داده شود این است که با دیگران چطور برخورد کند و از پیامدهای رفتارش آگاه باشد.

باید به کودک یاد بدهید که دیگران نرنجاند و از رنجاندن آن ها خوش حال نشوند و برای به دست آوردن منافع شخصی خود بر علیه دیگران رفتاری نشان ندهد.

 بلکه باید حس همدلی را بیاموزد و با رفتارهای نادرست خود با احساسات دیگران بازی نکند.

بچه ها به زودی بزرگ می‌شوند، کار می‌کنند، ازدواج می‌کنند و با مسائل مختلف روبرو می‌شوند. کودکان در صورتی می‌توانند با مسائل و مشکلات مختلف کنار بیایند که از قبل برای آن آماده شده باشند.

کودکانی که با خواهر و برادر  و دوستانشان در ارتباط هستند و تعامل خوبی دارند بهتر می توانند با مشکلات زندگی رو به رو شوند.

کودکان باید یاد بگیرند به دیگران احترام بگذارند و از حق خود دفاع کنند بدون اینکه به شخصیت دیگران توهین کنند. کودکان باید قدرت بیان داشته باشند و به راحتی نظرات خود را در جمع بیان کنند.

 مثلا برای این منظور می‌توانید از بچه ها بخواهید دوستانشان را  نقاشی کنند هروقت با یکدیگر دعوا و قهر کردند، قسمتی از نقاشی را پاره کنند.

 این کار تاثیر بسیار زیادی بر کودکان دارد و به آن ها یاد می دهد که دلخور کردن دیگران چه تاثیر بدی بر آن ها می‌گذارد.

کودکان با آموزش دادن و یاد گرفتن مهارت های اخلاقی، مهارت های زندگی را می آموزند.

9. احترام گذاشتن به دیگران از اصول آموزش اخلاق به کودکان

یکی از نیازهای اساسی همه انسان ها نیاز به احترام گذاشتن و محترم بودن است.

 والدین از همان کودکی می توانند کودکان خود را به خوبی آموزش دهند ولی این آموزش باید کاملا از روی صداقت و عملی باشد .

برای اینکه بتوانید احترام گذاشتن به دیگران را به کودکتان یاد بدهید باید خودتان به کودک احترام بگذارید و با گفتن کلمات مودبانه ای مانند لطفا، خواهش می کنم و ممنونم و ...استفاده کنید.

 درخواست ها را به صورت مودبانه انجام دهید و به صورت محبت آمیر با او رفتار کنید. تا نیاز درونی کودک برآورده شود و بتواند در برخورد با دیگران محترمانه رفتار کند و احترام آن ها را نگه دارد.

والدینی که با کودک خود مودبانه و محترمانه صحبت نمی کنند و برای اینکه کودک است و سنش کم می باشد به او احترام نمی گذارند نباید توقع داشته باشند تا کودکشان با دیگران محترمانه رفتار کند. چون کودکان از والدینشان تقلید می کنند.

10. آموزش دادن به کودک در مورد لزوم عذرخواهی

والدین باید به کودک یاد دهند که هنگامی که خطا و اشتباهی می کنند باید شجاعت معذرت خواهی را داشته باشند و خود را ضعیف نپندارند.

کودک وقتی با عذرخواهی آشنا شود مسئولیت کارش را قبول می کند و کارهایش را دقیق تر انجام می دهد و در برابر رفتارش مسئولیت پذیرتر و اخلاقش مداراتر و بهتر خواهد بود.

والدین نباید کودک را مجبور کند تا معذرت خواهی کنند و رفتارهایی انجام ندهد که باعث سرزنش و تحقیر کودک شود. بلکه با آموزش جملاتی مانند معذرت می خوام از کارم یا رفتارم و ببخشید کفایت می کند.

کلام آخر

 والدین نقش بسیار مهمی در تربیت و اخلاق و رفتار کودک دارند. در واقع آن ها اولین معلم کودک شناخته می شوند و مهارت ها و مفاهیم زیادی را باید به کودک آموزش دهند.

توجه به امور مهمی مثل اخلاق وتربیت فرزند، اعتماد به نفس کودک، رفتار مناسب در هر دوره از رشد، وظایف و انتظارات، آزادی و نیاز محبتی فرزند از جمله اموری هستند که والدین باید درباره آن‌ها اطلاعات لازم را داشته باشند

بسیاری از والدین نمی دانند که چه چیزهایی را باید به کودک آموزش دهند و چطور با او رفتار کنند. والدین باید بدانند کودک چه نیازهایی دارد و بر اساس سنش چه مسائل اخلاقی را باید بیاموزد.

بسیاری از والدین طرز برخورد با کودک و روش های آموزشی را یاد ندارند و گاهی اوقات با شکست رو به رو می شوند.

 آن ها نحوه پاداش دهی و زمان پاداش دهی، بازی‌های مناسب بر اساس سن و موضوع، ابزارهای مناسب جهت بهبود یادگیری و سبک‌های یادگیری را یاد ندارند و نمی دانند چطور با کودک برخورد کنند.

برای اینکه بتوانید به رشد اخلاقی کودک کمک کنید بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا در این زمینه شما را راهنمایی کند.

سوالات متداول درباره آموزش اخلاق به کودکان

چطور به عنوان مادر مفاهیم اخلاقی را به فرزندم انتقال دهم؟

نقش مادر بسیار مهم و حساس است و در همه جوامع مادر نقش پررنگی دارد.

در واقع مادران نقش مهمی در شکل دهی شخصیت فرزندان دارند زیرا وقت زیادی با کودکان می گذرانند و مسائل مهمی را می توانند به آن ها آموزش دهند.

والدین در تربیت فرزند باید با یکدیگر مشورت کنند و تصمیمات عاقلانه ای در مورد فرزندشان بگیرند.

والدین گاهی سن کودک را در نظر نمی گیرند و اشتباها مفاهیم اخلاقی را فراتر از سن کودک در نظر گرفته و کودک در سن خاصش چیزی یاد نمی گیرد و وقتی بزرگ شد مفاهیم اخلاقی را می آموزد.

پس باید سن کودک را در نظر بگیرید  و بر اساس سن و درک و فهم کودک به او آموزش دهید.

والدین برای آموزش باید اطلاعات کافی داشته باشند به همین دلیل باید سبک تربیتی خود را بشناسند و ایراد های آن را رفع کنند.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 177 تاريخ : 9 آبان 1399 ساعت: 3:56

رنگ ها در اشتهای کودکان تاثیر دارد و در دنیا این موضوع از نظر علمی به اثبات رسیده است.

کودکان در سن رشد قرار دارند و باید غذای کافی و مناسب بخورند تا بتوانند به خوبی رشد کنند و قوی بشوند. بدغذا بودن و کم اشتهایی در رشد آن ها اختلال به وجود می آورد و برایشان ضرر دارد و در سلامت بدن تاثیرات منفی می گذارد.

باید بدغذایی و کم اشتهایی کودک درمان کنید تا کودک به خوبی رشد کند و بهتر است راه های مختلفی را امتحان کنید مثلا غذاهای رنگی بپزید یا به صورت بازی، به کودک غذا بدهید.

برای کم اشتهایی همان ابتدا از مکمل های غذایی و دارو استفاده نکنید. و راه های طبیعی را ابتدا امتحان کنید.

کودکان عاشق رنگ های مختلف و طراح های جذاب و دوست داشتنی هستند با تنوع دادن به غذا با استفاده از مواد طبیعی رنگی و جذاب کودک شاید بهتر از قبل غذا بخورد.

تاثیر رنگ ها بر اشتها مهم است در این مقاله نقش زنگ ها بررسی خواهد شد.

تاثیر رنگ ها بر اشتهای کودکان

اشتهای افراد متفاوت است و رنگ ها یکی از عواملی است که بر روی اشتهای افراد و کودکان تاثیر می گذارد.

بسیاری از کودکان بدغدا و کم اشتها هستند شما می توانید با شناخت رنگ ها و آشنایی با ویزگی های آن ها از غذاها و خوراکی هایی استفاده کنید که کودکان میل به غذا پیدا کنند و پر اشتها شوند.

با استفاده از رنگ ها متنوع می توانید تزیین جذابی بر روی غذای کودک انجام دهید.

رنگ آّبی

محققان تحقیقات بسیاری بر روی رنگ ها انجام داده اند و در مورد رنگ آبی به این نتیجه رسیده اند که باعث کم اشتهایی می شود.

رنگ آبی بسیار آرامش بخش است و ناخودآگاه باعث می شود شما آهسته و آرام غذا بخورید و میل کمتری به غذا داشته باشند.

در طبیعت غذاهایی که رنگ آبی داشته باشد به ندرت پیدا می شود به همین دلیل افراد رغبتی به غذای آِبی رنگ ندارند.

اگر خانه هایتان با تم آبی است یا اتاق کودکتان از رنگ آبی استفاده کرده اید ممکن است یکی از دلایل کم اشتهایی شما و کودکتان باشد.

در انتخاب ظرف غذا دقت کنید و سعی کنید ظرف غذا و محیط اطراف کودکتان آبی نباشد.

از رنگ آبی برای درمان بی خوابی و فشارخون بالا و برای کاهش درد استفاده می کنند و اگر از رنگ آّی زیاد استفاده شود باعث سردی و ناامیدی می شود.

تاثیر رنگ ها بر اشتهای کودکان، ترکیب رنگ سبز و آبی

ترکیب رنگ سبزوآّبی به طور ناخودآگاه در ذهن افراد فاسد بودن و خراب بودن غذا را نشان می دهد.

برای ظرف کودکان  و محیط اطرافشان از این ترکیب رنگ استفاده نکنید چون باعث کم اشتهایی آن ها می شود.

ترکیب رنگ سبز و زرد

از ترکیب رنگی سبز و زرد اصلا برای ظرف و محیط اطراف کودک استفاده نکنید چون باعث کم اشتهایی و بدغذایی کودک می شود.

ترکیب رنگ سبز و زرد اشتها را کامل از بین می برد و ناخودآگاه افراد را به یاد مواد شیمیایی می اندازد به همین دلیل بدترین ترکیب رنگی برای کودک می باشد.

تاثیر رنگ ها بر اشتهای کودکان، رنگ سفید

افراد با نگاه کردن به رنگ سفید به تمیزی و پاکی فکر می کنند و افرادی که رنگ سفید را دوست دارند بیشتر به دنبال صلح و آرامش هستند.

رنگ سفید یکی بهترین رنگ ها برای انتخاب ظرف غذا کودک و طراحی محیط اطراف کودک می باشد زیرا این رنگ خنثی اشتها را افزایش می دهد.

رنگ قرمز

رنگ قرمز یک رنگ گرم و جذاب است و ناخودآگاه ذهن انسان به سمت عشق و شور ونشاط و هیجان و صمیمیت می برد.

بیشتر افرادی که جنب و جوش زیادی دارند و فعال هستند از این رنگ استفاده می کنند.

رنگ قرمز به شدت تحریک کننده و پر انرژِی است و فشار خون و ضربان قلب را بالا می برد.

بهتر است ظروف غذای کودک را از رنگ قرمز استفاده کنید چون بسیار تحریک کننده است و باعث افزایش اشتها می شود و اشتها را به خوبی تحریک می کند.

تاثیر رنگ ها بر اشتهای کودکان، ترکیب رنگ زرد، قرمز و نارنجی

یکی از جذاب ترین ترکیب رنگ شناخته شده است و هوشمندانه ترین انتخاب برای افزایش اشتهای کودکان بدغذا می باشد.

اگر به رستوران ها و فست فودها گذر کنید متوجه می شود که بیشتر آن ها از ترکیب رنگ قرمز، نارنجی و زرد استفاده می کنند و برای طراحی مکان از ایده رنگ های جذاب بهره می برند.

ترکیب رنگ زرد و نارنجی باعث ترشح هورمونی به نام سروتونین می شود و با نگاه کردن به این رنگ ها فرد احساس گرسنگی می کند و دوست دارد غذا سفارش دهد.

ترکیب این رنگ باعث می شود اشتهای شما چند برابر شود پس اگر کودکتان بدغذا یا کم اشتها است حتما ظرف غذا و محیط اطرافش را رنگ زرد و نارنجی و قرمزاستفاده کنید که میل به غذا پیدا کند.

طراحی مناسب با رنگ ها برای افزایش اشتهای کودکان

تاثیر رنگ ها بر اشتهای کودک در این مقاله به خوبی ذکر شد و والدین وقتی با روانشناسی رنگ ها آشنا شدند به خوبی می توانند اشتهای کودکشان را افزایش دهند.

غذاهای مختلفی برای کودکتان انتخاب کنید و آن ها را با طرح های جذاب و کودکانه تزیین کنید تا میل کودکتان به غذا افزایش یابد.

برای طراحی می توانید از کودکتان کمک بگیرید و از خلاقیت او استفاده کنید تا ظرف غذا را تزیین کند.

برای غذا دادن به کودک می توانید با او بازی کنید و به او بگویید که طرف غذا را به عنوان یک بوم نقاشی در نظر بگیرید و به سلیقه خود با خوراکی ها ظرف را تزیین کند و غذاها را بچیند.

اگر کودکتان با این روش ها اشتهایش زیاد نشد حتما دلیل بی اشتهایی را پیدا کنید و برای  بی اشتهایی کودکتان را درمان کنید.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 6 آبان 1399 ساعت: 3:55

به چه دلیل دختران از خانه فرار می کنند؟

فرار دختران ازخانه آثار و پیامدهای زیان باری دارد و مشکلاتی را برای  فرد،خانواده و جامعه به وجود می آورد.متاسفانه فرار دختران از خانه رو به افزایش است و وضعیت جامعه به مرز بحرانی نزدیک می شود.

عوامل مختلفی باعث بروز این مشکل می شود که مهم ترین آن ها عبارتند از: مشکلات دختران در دوره نوجوانی، عدم بهداشت روانی در سطح خانواده و ناهنجاری‌های اجتماعی.

هر یک از این عوامل به تنهایی میتواند مشکلات روحی و فشارهای سنگینی برای فرد به همراه داشته باشد.اما اگر خانواده در این زمینه اطلاعات کافی داشته باشد با آگاهی خود میتواند جلوی این فاجعه را بگیرد.

فرار دختران از خانه

دخترانی که زیر سن قانونی و بدون اطلاع و اجازه پدر و مادرش خانه را به مدت زمان نامشخصی ترک می کنند را به عنوان دختران فراری می شناسند.این مساله میتواند در مورد پسران نیز باشد اما برای دختران خطرات بیشتری دارد و با پیامدهای زیان باری مانند اعتیاد، بی بند و باری ،فحشا و فقر همراه است. و این دختران اگر گرفتار سودجویان شوند عواقب ناخوشایندی در انتظارشان خواهد بود.

دلیل فرار دختران از خانه

فرار دختران از خانه یک آسیب اجتماعی به شمار می آید  و دلایل آن مشکلات فردی،خانوادگی و اجتماعی است.

در ادامه این عوامل را بررسی میکنیم.

1.دوران نوجوانی و بلوغ

محدوده سنی 18-12 سالگی، دورانی بسیار حساس برای دختران می باشد و در این سن دختران به شدت آسیب پذیر می شوند و احتمال فرار آن ها از خانه بیشتر است. و این موضوع بیشتر در دوره نوجوانی اتفاق می افتد چون دختران به سن بلوغ می رسند و از نظر عاطفی دچار تغییراتی می شوند. دختران در این دوره بسیار زودرنج و حساس هستند و درون گرایی و انزوا طلبی، جلب توجه و... شدت بیشتری دارد.

2.ابتلا به اختلالات شخصیت

یکی دیگر از دلایل خانه گریزی دختران مبتلاشدن آن ها به اختلالات شخصیتی است.دخترانی که به اختلالات شخصیتی  نوع B دچار می شوند بیشتر در معرض خانه گریزی هستند و نشانه‌هایی مانند عصبانیت و پرخاشگری، رفتارهای پر خطر و نابهنجار، مصرف مواد و خودزنی در آنها نمایان می شود.

3. فرار دختران ازخانه | اضطراب و افسردگی

هرفردی ممکن است در زندگی دچار اضطراب و افسردگی شوند اما گاهی اوقات اضطراب و افسردگی حکم یک بیماری دارد و قدرت تصمیم منطقی را از فرد گرفته و فرد در موقعیت های حساس و بحرانی دچار سردرگمی میشود و این عامل می تواند نقش مهمی در خانه گریزی دختران داشته باشد.

4. وجود اختلافات زناشویی و سردی در روابط خانوادگی

یکی از عوامل مهم خانه گریزی دختران به دلیل نداشتن امنیت روانی و عاطفی دختران در محیط خانواده است.مشکلات و دعواها و تعارضات والدین در صورتی که به طور منطقی و درست حل نشود فرزندان را درگیر می کند و این تنش ها شرایط نامساعدی در محیط خانه ایجاد میکند که باعث سردی روابط خانوادگی شده و منجربه فرار دختران از خانه می شود.در صورتی که والدین به فرزندشان محبت نکنند و به نیازهای عاطفی و رشدی دختر خود توجهی نداشته باشند و بیشتر محیط خانه را درگیر اختلافات زناشویی کنند دختران به امید رسیدن به زندگی رویایی خود و برای تجربه کردن محبت و آرامش از خانه فرار می کنند.

 5. تعصبات و سخت گیری های زیاد والدین

بسیار مهم است که با فرزندان خود دوست باشیم و روابط صمیمی و دوستانه ای با آن ها داشته باشیم تا در صورت داشتن مشکل  بتوانند راحت با والدین در میان بگذارند و احساس ترس و ناراحتی نداشته باشند.اگر میان خانواده و دختر فاصله و شکافی بیفته احتمال اینکه به طرف دوست ناباب و جنس مخالف کشیده شود و یا رفتارهای پرخطر انجام دهد به شدت افزایش می یابد.

خانواده ها نباید بین دختر و پسر فرق بگذارند و سخت گیری بیش از اندازه با دختران داشته باشند چون این تبعیض جنسیتی زیاد باعث می شود دختران به حرف والدین توجه نکنند و به فکر فرار از خانه باشند.

 6. مرگ والدین و بد سرپرستی ناپدری یا نامادری

بدسرپرستی یکی دیگر از عوامل خانه گریزی دختران می باشد در خانواده هایی که یکی از والدین یا هر دو فوت شده باشند .ناپدری و نامادری وارد محیط خانه می شوند. در بعضی اوقات ناپدری و نامادری شرایط سخت و غیرقابل تحملی را برای دختران به وجود می آورد که باعث میشود دختران از محیط خانه سرد شده و زندگی درخارج از خانه را ترجیح دهند.

 7. فرار دختران از خانه | اعتیاد و بد سرپرستی والدین

اعتیاد والدین باعث می شوند خانه مکان ناامنی برای فرزندان باشد و فرزندان احساس خطر کنند و در معرض سوء استفاده‌های جسمی، عاطفی و جنسی قرار گیرند. چون شرایط مناسبی در خانه وجود ندارد و جو خانوادگی نامساعد است دختران از خانه فرار می کنندو به خارج از خانه پناه می برند.

 8. افزایش ناهنجاری های اجتماعی

فرزندان اگر به راحتی بتوانند وارد شبکه های اجتماعی شوند درحالی که آموزش های کافی در مورد نحوه استفاده درست از فضاهای مجازی را ندیده باشند ممکن است باعث ناهنجاری های اجتماعی از جمله خانه گریزی دختران شود.

این مشکل به خصوص برای نوجوانان که سن آن ها حساس است و بسیار کنجکاو و درصدد هویت یابی هستند می توانند اثرات زیان بار و مخربی را به همراه داشته باشد.

یکی دیگر از عواملی که باعث می شود نوجوان شخصیت خود را بر اساس الگوهای غلط پایه ریزی کند.تقلید کورکورانه و تاثیر پذیری از دوستان است که باعث اختلاف بین نوجوان و خانواده می شود و نوجوان به هنجارشکنی و ستیز با والدین می پردازد و فرار از خانه را برای دور شدن از والدین در نظر می گیرد.

 9. فرار دختران از خانه | فقر اقتصادی

زمانی که خانواده گرفتار فقراقتصادی شود و نیازهای اولیه مانند خوراک ، پوشاک و بهداشت در خانواده تامین نشود، در بین اعضای خانواده تنش و درگیری افزایش می باید و اختلافاتی را در میان اعضای خاانواده ایجاد می کند و این اختلافات باعث برهم خوردن تعادل نظام خانوادگی می شود.

فقر اقتصادی و تهی دستی خانواده کودک را به سمت کار کردن در سن پایین میکشاند که باعث می شود کودک به سمت کار های خلاف برود و شغل های نامناسبی را تجربه کند و دختران به فرار از خانه فکر کنند. وهمچنین در بسیاری از خانواده های فقر به دختران توجه نمی شود و نادیده گرفته می شوند و همین بی محبتی باعث میشود دختران به سمت بیرون از خانه کشیده شوند و چون موقعیت رشد و پیشرفت آن ها در خانه امکان پذیر نیست به راحتی گول افراد تبهکار را می خورند.

پیشگیری از فرار دختران از خانه

والدین می توانند با رعایت کردن برخی از نکات از خانه گریزی دختران،ناراحتی و هنجارشکنی آن ها پیشگیری کنند.

نکات عبارت اند از:

1.ارتباط صمیمانه

والدین باید با فرزندان رابطه صمیمانه و دوستانه ای داشته باشید و در عین حال که محدودیت های مشخصی برای فرزندان در نظر میگیرید باید آزادی های قابل قبولی در اختیارشان قرار دهید تا با شما احساس راحتی داشته باشند و در هنگام وقوع مشکل صحبت با والدین را به دوستان ترجیح دهند.نقش مادر در این زمینه بسیار پررنگ است و یکی از مهم ترین اعضای خانواده در برقرار کردن حس رفاقت بین خود و فرزندان به شمار می آید.و مادر باید با رفتارهای صحیح با فرزند خود به خوبی آشنا باشد تا کمتر با فرزندان به مشکل خورد.

 2.توجه به مشکلات روحی

اهمیت دادن به حالت روحی فرزندان بسیار مهم است و والدین باید مراقب حالت روحی فرزندان باشید زیرا بسیاری از نوجوانان در شرایط استرس زا و ناراحتی به فکر از خانه فکر می کنند.والدین باید اطلاعات خود را در مورد دوره نوجوانی بالا ببرند  و آگاهی کافی داشته باشند و بیشتر به فرزند خود توجه کنند چون نوجوانی دوره طغیان احساسات است.

مشکلات والدین و فرزندان یک مساله طبیعی است اما اگر والدین آگاهی کافی نداشته باشند و با روحیات فرزندان آشنا نباشند ممکن است این ناآگاهی به یک فاجعه همچون فرار دختران از خانه تبدیل شود.

 3.جدی گرفتن تهدیدها

نوجوانان قبل از اینکه تصمیم به فرار از خانه بگیرند سعی میکنند راه ارتباطی با خانواده را به روش ها دیگری به دست آوردند و با اعضای خانواده ارتباط خوبی برقرار کنند. اما اگر موفق نشدند تهدید هایی را انجام میدهند که نمونه های بارز آن خودکشی و فرار از خانه است.والدین باید این تهدیدها را جدی بگیرند وسعی کنند این مشکلات را حل کنند.البته این معنی را نمی دهد که والدین به همه خواسته های فرزندان بها دهند ونباید همه را به خاطر فرزند خود قبول و مطیع فرزند باشند.

سخن آخر

بلوغ سن بسیار حساسی برای دختران است.آگاهی دادن به خانواده ها درمورد تغییرات سن بلوغ با استفاده از آموزش و استفاده از خدمات مشاوره میتواند جلوی بسیاری از اتفاقات ناخوشایند را بگیرد.برای جلوگیری از این معضل اجتماعی باید والدین محیط گرم و دوستانه در خانواده و روابط مناسب و صمیمی با دختران ایجاد کنند.

 رفتار صحیح مادر با دختر نوجوان خیلی مهم است و به دختر کمک میکند تا در صورت وجود مشکل مادر را به عنوان حامی خود در نظر بگیرد.

 در صورتی که مشکلات در خانواده قابل حل نباشند و مثل گره کور شده باشند مشاوره خانواده بهترین گزینه برای حل اختلافات است.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 154 تاريخ : 4 آبان 1399 ساعت: 1:38

در زندگی پر مشغله امروزی استفاده بهینه از زمان برای بسیاری از افراد ضروری و در عین حال دشوار استمدیریت زمان باعث می شود که در زمینه شغلی و تحصیلی برنامه ریزی درستی داشته باشید و احتمال رسیدن به موفقیت افزایش یابد.و باعث پیشرفت در اهداف شخصی می شود و با برنامه ریزی و مدیریت زمان صحیح، مسیر رسیدن به اهداف مشخص می شود.کمبود زمان به دلیل عوامل مختلفی پیش می آید که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • داشتن رویاهای غیرمنطقی
  • اهمال کاری و ناتوانی در تصمیم گیری
  • عدم مهارت در اولویت بندی کارها
  • واگذار نکردن کارها به دیگران
  • نداشتن برنامه ریزی صحیح و درست

و کسانی که با کمبود وقت مواجه می شوند چون کارشان به درستی پیش نمی رود اعصابشان خورد شده و دچار ناراحتی روحی و روانی می شوند و فشار روانی و استرس باعث می شود که بازدهی کارشان کاهش یابد.به همین دلیل باید با راه های مدیریت آشنا شوید.یکی از روش هایی که بازدهی فردی را به حداکثر می رساند و استفاده ای بهینه از زمان می کند تکنیک پومودورو می باشد.در ادامه به مطالعه تکنیک پومودورو می پردازیم که امروزه در جهان طرفداران زیادی دارد و بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.

تعریف مدیریت زمان

مدیریت زمان چیست؟ به معنا آن است که برنامه های خود را به گونه ای زمان بندی و سامان بندی کنید که بتوانید بیشترین بهره وری را داشته باشید به عبارت ساده تر زمان را به بهترین حالت ممکن بین کارهایتان تقسیم بندی کنید تا بتوانید کارها با کیفیت خوب به اتمام برسانید.بعضی اوقات با زمان کمی رو به رو می شوید در حالی که کارهای شما روی هم انباشته شده است و بسیار زیاد است.تقسیم بندی زمان به شما کمک می کند که کارهای خود را به خوبی و هوشمندانه انجام دهید و از زمان اندک خود بهترین استفاده را داشته باشید.

 

اهمیت مدیریت زمان چیست؟

مدیریت کردن زمان اهمیت بسیاری دارد و برخی از این اهمیت ها در ذیل ذکر شده است:

  1. اگر زمان را به درستی مدیریت کنید کارهایتان بازدهی عالی خواهد داشت و موجب افزایش بهره وری و کارایی می شود.
  2. کاهش استرس،چون کارها به موقع انجام می شود و طرف حرص نمی خورد.
  3. استفاده عالی از موقعیت ها و فرصت ها و امکان افزایش پیشرفت و موفقیت
  4. بالارفتن اعتماد به نفس،چون کارها به موقع انجام می شود فرد از کارهایش راضی و خشنود است.
  5. اگر نتواند زمانی را به درستی مدیریت کند آثار نامطلوبی دارد و باعث استرس و فشار روانی می شود.
  6. وجه خاص و حرفه ای در تحصیل و شغل

دلایل کمبود زمان

اگر شما همیشه با کمبود وقت مواجه می شوید و نمی توانید به خوبی زمان را مدیریت کنید احتمالا با یکی از دلایل کمبود زمان رو به رو هستید که در زیر بیان شده است:

  1. اهداف غیر واقعی

بسیاری از افراد رویاپرداز هستند و هدف هایی در سر دارند که در توان آن ها نیست و هر چند برای این اهداف زمان داشته باشند باز هم به نتیجه نمی رسند پس افراد باید توانایی هایی خود را در نظر بگیرند و با محدودیت زمان آشنایی داشته باشند تا بتوانند اهداف خود را انتخاب کرده و به آن ها نظم بدهند در غیر این صورت و حجم زیادی از کارها رو به رو می شوند که جز سردرگمی چیزی برای آن ها ندارد.و در نهایت با کمبود وقت مواجه می شوند.

  1. عدم مدیریت زمان به دلیل عدم مهارت در اولویت بندی

امروزه مشغله ها زیاد است و افراد نمی رسند همه کارها را انجام دهند و بسیاری از افراد هستند که وقتی کارها روی هم انباشته می شود سردرگم می شوند و توانایی اولویت بندی در کارها را ندارند در نتیجه با کمبود وقت مواجه می شوند. اگر آن ها مهارتی در اولویت بندی کارها داشته باشند می توانند زمان خود را تقسیم بندی کنند تا به راحتی کارها را به اتمام برسانند.

  1. واگذار نکردن کارها به دیگران

گاهی اوقات بهتر است برای اینکه کارها به بهترین صورت انجام گیرد هر کار را به شخص خاصی بدهیم و کارها را بین افراد تقسیم کنیم. این تقسیم کار باعث می شود که زمان به خوبی مدیریت شود و کار با کیفیت انجام شود. اما بعضی اوقات پیش می آید که در هنگام تقسیم بندی کار ،اشتباه کرده ایم و کار موردنظر را به فردی سپرده ایم که توانایی انجام آن را را ندارد و وقت و زمان زیادی را هدر داده است.در نتیجه بهتر است هر کار را به فردی که در آن زمینه تخصص داره محول کنیم.

  1. اهمال کاری

یکی از مهم ترین عواملی که برای کمبود وقت می توان نام برد اهمال کاری می باشد یعنی طرف زمان خود را هدر می دهد و کارهای فرعی می پردازد و به علت های مختلف کار را به تعویق می اندازد و هنگامی که زمان موردنظر به حداقل رسید شروع به انجام دادن کار می کند و کار را با عجله به اتمام می رساند در حالی که کار کیفیت خوبی ندارد.

تکنیک پومودورو از راه های مدیریت زمان

یکی از رایج ترین روش برای مدیریت زمان استفاده از تکنیک پومودورو می باشد.

تکنیک پومودورو چیست؟ تکنیکی است که زمان مشخص شده را صرفا برای یک تکلیف تقسیم بندی می کند و زمان استراحت در بین بازه های کاری در نظر می گیرد.

اهداف تکنیک پومودورو:

-بهره گیری از حداکثر بازده فردی هنگام انجام دادن فعالیت ها

-استفاده بهینه از زمان تعیین شده

-تاکید بر توانایی فرد در زمینه فعالیت مورد نظر

-تمرکز داشتن و توجه  به فعالیت

مدیریت زمان ، با تکنیک پومودورو آشنا شوید

یک پژوهشگر و کارآفرین موفق به نام فرانچسکو سیریلو برای اینکه اهداف تحصیلی خود را به خوبی دنبال کند و به موفقیت برسد تکنیک پومودورو را برای مدیریت کردن زمانش ابداع کرد.او یک تایمر به شکل گوجه فرنگی داشت و این تایمر به صورت میکانیکی کار می کرد و زمان را تقسیم بندی می کرد و فرانچسکو با استفاده از زمان تقسیم بندی شده کارش را به خوبی انجام می داد. و اسم تکنیک به معنی گوجه فرنگی در زبان ایتالیایی است.

پایه و اصول تکنیک پومودورو

در تکنیک پومودورو نکاتی وجود دارد مثلا اگر شما برای موضوع و یا تکلیفی زمان محدود در نظر بگیرید خیلی بهتر است و فعالیت را با تمرکز و دقت بهتری انجام می دهید تا اینکه بدون در نظر گرفتن زمان و بدون اینکه دقت کنید چقدر زمان صرف انجام فعالیت شده است شروع به انجام کار کنید. و بهتر است هنگام انجام فعالیت،ذهن خود را بر روی همان فعالیت متمرکز کنید تا بتوانید در زمان محدود ولی با کیفیت انجام دهید اگر چند فعالیت را باهم انجام دهید باعث حواس پرتی می شود و کارایی و نتیجه مناسبی به همراه نخواهد داشت.

مدیریت زمان ،شیوه اجرای تکنیک پومودورو چگونه است

تکنیک پومودورو به صورت زیر اجرا می شود:

  1. اهداف خود را به گام های کوچک تقسیم کنید

اگر یک هدف بزرگ را در نظر بگیرید ممکن است دچار ترس شوید و آرامش کافی برای رسیدن به هدف نداشته باشید. برای مقابه با هراس ایجاد شده باید هدف را به هدف های کوچک تقسیم کنید تا با آسودگی و آرامش خاطر بتوانید برای هدف خود تلاش کنید و در مسیر رسیدن به هدف لذت ببرید و دچاره دلهره و ترس نباشید. و هنگامی که هدف های کوچک به نتیجه می رسد باعث می شود که انگیزه بگیرید و برای رسیدن به هدف بعدی با یک نیرو خاص عمل کنید در نتیجه انگیزه باعث می شود که با تمرکز بهتر و بازدهی بالاتری به هدف نهایی برسید.

  1. برنامه ریزی کردن

قبل از اینکه تکنیک پومودورو را شروع کنید باید تعداد فعالیت هایی که قصد دارید انجام دهید را مورد بررسی قرار دهید و همچنین زمانی را مشخص کنید و بر اساس فعالیت مورد نظر زمان را تخمین بزنید تا بتوانید بهترین زمان را برای فعالیت در نظر بگیرید.

  1. ناتوانی در حفظ تمرکز برای طولانی مدت

انسان نمی تواند برای یک مدت طولانی تمرکز داشته باشد در اینجا تکنیک پومودورو زمان را به خوبی تقسیم کرده و بعد از هر 25 دقیقه کار و فعالیت زمان استراحتی را در نظر گرفته است.

  1. مدیریت زمان ، استفاده از تایمر 25 دقیقه ای

برای انجام یک فعالیت باید زمان را به خوبی مدیریت کنید برای این کار می توانید از یک تایمر استفاده کنید و آن را برای 25 دقیقه تنظیم کنید و بعد از هر 25 دقیقه فعالیت، 5 دقیقه استراحت کنید و این روند را 4 مرتبه تکرار کنید و بعد 15 الی 30 دقیقه به استراحت بپردازید.  تا بتوانید دوباره 4 دوره 25 دقیقه آماده شوید.

5. نحوه سپری کردن زمان های استراحت

همانطور که گفته شد برای فعالیت ها بازه زمانی خاصی در نظر گرفته شده است و هر 25 دقیقه فعالیت نیاز به 5 دقیقه استراحت دارد و شما باید در این فرصت به کار فکر نکنید و با بلند شدن از میز کار،نوشیدن آب ،خوردن میوه و تنقلات و قدم زدن و ... انرژی را برای ادامه کار به دست آورید و باید 4دوره این 25دقیقه کار و 5دقیقه استراحت را انجام دهید و بعد از آن استراحتی 15الی 30 دقیقه ای داشته باشید.و به انجام فعالیت های آرامش بخش بپردازید تا بتوانید با انرژی مضاعف در مسیر هدف قرار گیرید.

 6. پایبند بودن به برنامه زمانی

پایبند بودن به برنامه و انجام فعالیت بر اساس زمان مشخص شده  در تکنیک پومودورو اهمیت بسیاری دارد و شما در هنگام انجام فعالیت باید عواملی که باعث عدم تمرکز شده را بشناسید و هنگام فعالیت گرفتار آن ها نشوید و این عوامل ممکن است بازی با گوشی،تلفن زدن و صحبت کردن با دوستان وبسیاری از کارهای دیگر باشد چون باعث پایین آمدن کارایی تکنیک می شوند.پس در صورت امکان کارهای متفرقه را در زمان استراحت خود انجام دهید و زمان را به درستی مدیریت کنید و خانواده و اطرافیان در جریان برنامه ریزی خود قرار دهید تا در زمان مشخص شده مزاحم فعالیت شما نشوند.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 132 تاريخ : 3 آبان 1399 ساعت: 1:34

معنای واقعی زندگی مفهوم پیچیده‌ایست که می‌تواند به سادگی ذهن یک انسان باهوش را روز و شب درگیر

کند. در زندگی با سوالاتی ممکن است رو به رو شوید که نتوانید به آن ها پاسخ دهید.مثلا زندگی چیست؟ جهان هستی کجاست؟ جایگاه من در جهان هستی کجاست؟ چرا به جهان هستی پا گذاشته ام؟ هدف از زندگی چیست ؟ معنای واقعی زندگی چیست؟ و بسیاری از سوال های دیگر. شاید نتوانید به طور کامل زندگی را درک کنید و بفهمید که چرا و چگونه باید زیست اما می توانید برای خود زندگی را تعرف کنید و بر اساس علایق خود دنبال اهداف بروید و برای رسیدن به هدف ها تلاش کنید. همه افراد برای اینکه با خودشناسی آشنا شوند و معنی زندگی را بتوانند درک کنند باید با اصولی آشنا شوند. که در این مقاله به بررسی موضوع می پردازیم و نکات مربوط به درک زندگی را بیان می کنیم تا بتوانید این مسئله را درک کنید.

زندگی و معنای زندگی چیست؟

معنای زندگی از دیدگاه افراد متفاوت است و هر کس همانطور که فکر می کند زندگی را می بیند و به عبارتی فکر و ذهن هر کس، به طور مستقیم با معنای زندگی در ارتباط است. و هر طور که به زندگی فکر کنید زندگی به همان صورت پیش می رود. و انسان ها شخصیتی غایب نگر و هدف جو دارند و همیشه دوست دارند بدانند که پایان مسیر چه می شود و هدف به کجا می رسد. اما گاهی اوقات پیش می آید که حس ذاتی و درونی به دلایل مختلف فراموش می شود.

گاهی اوقات انسان با سوالاتی مواجه می شود و برای اینکه بتواند زندگی را بهتر درک کند به دنبال درک معنی زندگی می رود. و این شخص در طول زندگی به این نکته رسیده است که بدون هدف زندگی معنا ندارد و بسیار بیهوده و کسل کننده است و اگر زندگی بی هدف باشد ارزش ندارد و باعث سردرگمی انسان می شود.و این بی ارزشی ربطی به رفاه و امکانات و مسائل دیگر زندگی ندارد و بسیاری از افرادی که به دنبال درک زندگی می روند گذشته آن ها با اهدافی بوده و سربلند و شاد بوده اند. و اگر زندگی را درک نکنند موجب ناراحتی و یاس آن ها می شود.

زندگی را می توان به دو بعد تقسیم کرد: بعد مادی و بعد معنوی

انسان باید بداند که کامیانی و سعادت و خوشبختی او در کدام بعد است. و آن را انتخاب کند.بعد مادی فنا پذیر است و به همین دلیل در اولویتدوم قرار می گیرد. بعد معنوی و درک معنوی زندگی مفهومی انتزاعی و شخصی دارد و هر کس بر اساس شخصیت خود آن را انتخاب می کند.

برای یافتن معنای زندگی به قلب تان گوش کنید!

برای اینکه بتوانید زندگی را درک کنید باید به نجوای قلبتان گوش دهید. مکان ساکتی را انتخاب کنید همه چیز را رها کنید و چشم ها را ببندید و با تمرکز به قلب خود توجه کنید و به ندایی که از دل آن بر می خیزد گوش دهید و در این هنگام چیزی را که احساس می کنید همان زندگی می باشد.

سکوت و آرامش ایجاد شده باعث می شود شما صدای قلبتان را بشنوید و در این فضای ایجاد شده شما می توانید با حس درونی خود آشنا شوید و آن را کشف کنید.گوش دادن به ندای قلبتان باعث می شود که پاسخ پرسش های زیر را بیابید.

  • چه چیز باعث شادی شما می‌شود؟
  • چه جایی به شما حس ماجراجویی‌های ساده کودکانه می‌دهد؟
  • چه چیزی باعث درد می‌شود؟ چه چیزی آن را پایان می‌دهد؟
  • چه چیزی در شما شک و تردید ایجاد می‌کند؟
  • از چه چیزی فرار می ‌کنید؟

اگر به سوالات فوق صادقانه پاسخ دهید می توانید با معنای زندگی را درک کنید و بر اساس آن برای خود اهدافی را تعیین کنید و برای رسیدن به اهداف تلاش کنید در این صورت زندگی برایتان زیباتر خواهد شد و معنی پیدا خواهد کرد.

بی هدفی در زندگی

بسیاری از افراد هستند که معنای زندگی را درک نکرده اند و برای خود هدف مشخصی ندارند این افراد در زندگی احساس پوچی می کنند. اگر چه این افراد ممکن است برای خرید خانه یا ماشین و وسایل لوکس و ...برنامه داشته باشند و به آن ها برسند اما چون درکی از زندگی ندارند نمی توانند با این اهداف کوچک حال خود را خوب کنند. این افراد برای اینکه احساس پوچی و بیهودگی را از خود دور کنند باید معنی زندگی را درک کنند و این افراد بهتر است زندگی افراد موفق را بخوانند تا با دغدغه ها و هدف های آن ها آشنا شوند تا جرقه ای در ذهنشان به وجود آید و بتوانند بهترین مسیر را انتخاب کنند.

افرادی که هدفی ندارند برای اینکه احساس بی فایده بودن و پوچ بودن را از خود دور کنند بسیار سخت تلاش می کنند ولی همچنان در پایان روز زندگی برای آنها معنایی ندارد و تکراری است. افراد باید با موهبت های الهی آشنا شوند و آن ها را بشناسند و استعدادهای خود را شناخته و برای رشد آن تلاش کنند تا بتوانند معنی زندگی را درک کنند. اما بیشتر مردم قدر موهبت ها و داشته ها را نمی دانند و به آن ها توجهی نمی کنند.

درمان های روانشناختی و کمک آن ها به کشف معنای زندگی

درک و فهمیدن زندگی بسیار اهمیت دارد و یکی از اهداف مهم در بسیاری از رویکردهای روانشناسی است. در ادامه با روش هایی که باعث درک معنی زندگی می شود آشنا می شوید.

  1. کشف معنای زندگی به کمک لوگوتراپی

درک کردن زندگی و پی بردن به معنی زندگی اهمیت بسیاری دارد و در این زمینه رویکردی تحت عنوان لوگوتراپی یا معنا درمانی ابداع شده است تا بتوان به کمک آن معنی زندگی را درک کرد . این رویکرد را شخصی به نام دکتر ویکتور فرانکل روانشناس اتریشی ابداع کرده است این روانشناس در زندگی خود سختی های بسیاری دیده است و رنج های بسیاری کشیده است او در اردوگاه کار اجباری اسیر بوده است و خانواده است در کوره های آدم سوزی و اسارتگاه ها کشته شده اند. و به همین دلیل برای اون سوال پیش آمد انسان به چه امیدی زنده است و چه جیز باعث می شود این رنج ها را تحمل کند و او به این نتیجه رسید که اگر به چرای زندگی پاسخ دهد می تواند به بهترین حالت ممکن زندگی اش رابسازد.

دکتر فرانکل معتقد بود معنی زندگی برای انسان های مختلف متفاوت است و معنای واحدی برای آن ها وجود ندارد و برای پی بردن به این گوهر باارزش باید به درون خود نگاه کنیم و به مکاشفه درونی بپردازیم و به ارزش ها و راز و رمز هایی که در وجود انسان قرار گرفته است پی ببریم. و هیچ کس نمی تواند معنی زندگی خود به شما تحمل کند یا به طور اختصاصی همان معنی زندگی خود را برای همه در نظر بگیرد.چون معنی زندگی برای هر کس متفاوت است و بر اساس سختی ها و مشکلاتی که در زندگی به وجود می آید افراد معنی متفاوتی را برداشت می کنند و بر اساس این معنا، زندگی دوباره خود را آغاز می کنند.

  1. روان درمانی التقاطی

بسیاری از درمانگران سعی دارند تا لوگودرمانی یا همان معنا دادن به زندگی را در بسیاری از تکنیک های روان شناختی خود همراه کنند.درمانگران برای درمان از تکنیک های زیر استفاده می کنند.

  • روان کاوی
  • درمان شناختی
  • درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
  • پرداختن به افکار تحریف شده یا تعارض‌های بنیادی بیمار
  • در نظر گرفتن دغدغه های وجودی فرد

درمانگران بر اساس این رویکردها سعی میکنند تا بیمار معنی زندگی را درک کند.

  1. کاربرد معنا درمانی برای اختلالات و مشکلات روان شناختی 

بسیاری از روانشناسان برای درمان بیماران از معنا درمانی استفاده می کنند تا بتوانند به آن ها کمک کنند از انرژی درونی خود استفاده کنند و رن جها و مشکلاتی که کشیده اند را کنار گذاشته و با شادی و انرژی مثبت به زندگی نگاه کنند و زندگی خوشی را برای خود بسازند.آن ها می توانند با درک معنا زندگی و جهان هستی رضایت درونی خود را افزایش دهند. روانشناسان برای حل بیماری نظیر اضطراب مرگ، افسردگی، درگیری در اعتیاد، الکلیسم و سایر مشکلات روانپزشکی از معنا درمانی استفاده می‌کنند.

  1. راهکارهایی برای کشف معنا در زندگی

برای اینکه معنای زندگی را درک کنید می توانید از یک درمانگر کمک بگیرید و در کنار درمانگر از راهکارهایی استفاده کنید که باعث می شود معنای زندگی را به خوبی بشناسید و راحت تر آن را پیدا کنید و احساس رضایت درونی داشته باشید. در زیر با این راهکارها آشنا خواهید شد.

  1. ذهن آگاهی را تمرین کنید

بسیاری از افراد آنقدر درگیر افکار مختلف هستند که بسیاری از چیزها را نمی بینند و نمی توانند از آن ها لذت ببرند مثلا طلوع و غروب خورشید بسیار زیباست و اگر کسی ذهن آگاهی داشته باشد می تواند لحظات پر خاطره ای برای خود بسازد.و از عظمت و بزرگی خدا لذت ببرد و در آفرینش طبیعت و نعمت های خدا تفکر کرده تا معنای زندگی را به قشنگی درک کند. افرادی که به این مسائل توجه نمی کنند مشغله ذهنی زیادی دارند و آنها باید از تکنیک آگاهی ذهن استفاده کنند تا بتوانند در لحظات مختلف شادی های متفاوتی را کسب کنند و حضور در لحظه را از دست ندهند. و از چیزهای کوچک که در زمان حال احساس می شود بهترین بهره و الهام را برند. تکنیک آگاهی ذهنی یکی از تکنیک های جالب در روانشناسی است.

  1. برای درک کردن معنای زندگی  باید برای خود هدف بیافرینید

برای اینکه بتوانید معنای زندگی را درک کنید باید برای خود هدف داشته باشید چون هدف باعث می شود سختی های زندگی قابل تحمل باشد و برای رسیدن به هدف تلاش کنید و هدفمندی به خوبی مقصد نهایی را به شما نشان می دهد. داشتن هدف در زندگی شما را از بسیاری از مشکلات نظیر افسردگی و اضطراب و بیماری های روانی دور می کند و داشتن هدف در زندگی مانند دوی مارتن است. فردی که هدف  نهایی خود را می شناسد و برای رسیدن به قهرمانی تلاش می کند ممکن است در طول مسیر بارها به زمین افتاده باشد و با سختی های بسیاری رو به رو شده باشد ولی چون می داند مقصد نهایی کجاست برای رسیدن به آن تلاش می کند و سختی  ها نمی تواند اون را از هذفش باز دارد و تا جایی که توان دارد برای قهرمانی تلاش می کند.

  1. روحیه مسئولیت پذیری را در خود تقویت کنید

افرادی که معنای زندگی را درک می کنند به توانایی خود اعتماد دارند و به ارزش خود پایبند هستند این افراد مسئولیت خود را به خوبی قبول می کنند و اگر کاری به آنها محول شود احساس مسئولیت پذیری می کنند. تعهد و مسئولیت پذیری باعث می شود در زندگی ثابت قدم باشید.

  1. کنجکاوی خود را بال و پر دهید

زندگی ها  سختی و مشقت زیادی دارد و افرادی که خود را گرفتار این سختی ها می کنند و در آن ها غرق می شوند باعث می شود احساس بی تفائتی و بی حسی در آن ها به وجود آید و خیال کنند رنج های بیهوده ای را تحمل کرده اند برای اینکه در این حالت بی تقاوتی باقی نمی مانید باید به حس کنجکاوی خود بال و پر دهید و با بررسی نقاط مثبت و منفی ز ندگی خود نقطه عطفی در میان آن ها پیدا کنید و معنای زندگی را درک کنید بسیاری از افراد زندگی و سرنوشت مشابه ای دارند اما برداشت آن ها از زندگی متفاوت است و ممکن است هر کدام معنای مختلفی از زندگی داشته باشند. این یک درک و سفر دورنی است و خود فرد می تواند معنی زندگی را درک کند.

نگاه اهل سخن درباره زندگی

اگه به زندگی افراد بزرگ و مشهور نگاه کنید و زندگی نامه آن ها را مورد مطالعه قرار دهید خود را درگیر روزمرگی های زندگی نکرده و به دنبال درک درستی از زندگی هستید. و نگاه عمیق تری به زندگی خواهید داشت در زیر دیدگاه های مختلفی از بزرگان را مورد مطالعه قرار می دهیم.

  • جاستین ماسک (Justine Musk): هدف از زندگی ترویج استعداد‌ها و موهبت‌های خود است.
  •  الکس بلک ول (Alex Blackwell): هدف از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه شایسته‌ی دریافت عشق هستید.
  • پارکر هسر (Parker Heuser): هدف از زندگی کشف محیط اطراف‌تان است، کشف خودتان و آنچه آموخته‌اید. پیرو قلب‌تان و تکامل معنوی خود باشید.
  • دالایی لاما (The Dalai Lama): شاد بودن، هدف واقعی زندگی است و با شاد بودن حس دورنی خوبی را تجربه کنید.
  • بری دونپورت (Barrie Davenport): هدف از زندگی، آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است.
  •  استیو پاولینا (Steve Pavlina): هدف از زندگی، کشف و تجربه است.
  • رالف اسمارت (Ralph Smart): باور دارم هدف از زندگی این است که به بهترین نسخه‌‌ی خودمان تبدیل شویم.
  • کریستی ماری شلدون (Christi Marie Sheldon): تنها هدف زندگی که‌ می‌‌تواند ارضاکننده‌ی روح آدمی‌ باشد، عشق است.
  • ویل مایکل (Will Mitchel): هدف از زندگی، خودشکوفایی است.
  • بایرون کیتی (Byron Katie): برای درک بهتر اینکه هدف از زندگی چیست، باید بدانیم هدف از زندگی چه چیزی نیست.
  • جاشوا بیکر (Joshua Becker): هدف از زندگی، خدمت به دیگران است.
  • متیو سیلور (Matthew Silver): خداوند به ما قدرت تصمیم‌گیری و اراده داده، اما باید از قلب‌مان برای یافتن آن استفاده کنیم.
  • برندان بیکر (Brendan Baker): هدف از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!

سخن آخر در مورد معنای زندگی

اگر به معنای زندگی خود پی ببرید باعث می شود در مسیر اهداف خود قرار گیرید و برای رسیدن به اهداف تلاش کنید و راه رسیدن به اهدافتان بهتر و هموارتر  خواهد بود در این مسیر می توانید از روانشناسان کمک بگیرید تا بهترین انتخاب را داشته باشید.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 160 تاريخ : 2 آبان 1399 ساعت: 1:31

مهارت های زندگی چه هستند و چه کمکی به افراد می کنند؟ مهارت های زندگی یکسری تمرین های رفتاری هستند که باعث می شوند فرد در موقعیت ها و شرایط مختلف زندگی بتواند بهترین رفتار و برخورد را از خود نشان دهد  و واکنش های فرد نسبت  به مسائل زندگی منطقی باشد. چون هیچ انسانی کامل نیست و همه انسان ها ضعف هایی دارند و رفتار آن ها با نواقصی همراه است که می تواند آسیب ها و مشکلاتی را برای فرد و اطرافیانش به وجود آورد اما شما می توانید با شناخت مهارت های زندگی تا حدودی رفتار خود را کنترل کنید و بهترین رفتار را داشته باشید.چون مهارت های زندگی باعث می شود از نظر روحی و روانی سالم باشید پس می توانید با آموزش و به کمک مشاور مهارت های زندگی خود را گسترش دهید و به شیوه مناسب تر زندگی کنید در این مقاله 10مهارت به عنوان مهارت های اصلی زندگی شناخته می شود که مورد بررسی قرار می دهیم.

اهمیت یادگیری مهارت های زندگی

تعریف مهارت زندگی از نظر سازمان بهداشت روانی: مهارت های زندگی ،مهارت هایی هستند که برای افزایش توانایی روانی اجتماعی به افراد آموزش داده می شود تا هنگامی که در زندگی با مشکلات و اختلافاتی رو به رو شدند بتوانند به طور موثر و درست با کشمکش های زندگی برخورد کنند و افراد به دلیل اینکه مهارت های زندگی را یاد ندارند و آموزشی ندیده اند به مشکلات و شکست و ناکامی هایی در زندگی دچار می شوند و چون این مهارت ها ذاتی نیست و افراد برای آنکه بتوانند زندگی مناسبی داشته باشند باید به یادگیری مهارت ها اهمیت بدهند و آموزش ببینند.و نقص های خود را برطرف کنند. چون یادگیری مهارت ها نیازمند آموزش و تمرین در موقعیت های مختلف است.

1.مهارت خودآگاهی از اولین مهارت های زندگی

مهارت خودآگاهی یکی از مهمترین مهارت های زندگی است و خود آگاهی یعنی خودتان را به خوبی بشناسید و شناخت دقیق و درستی از خود پیدا کنید خودآگاهی یعنی فهم و درک صحیحی از عقاید،احساسات ،توانایی ها و مهارت ها، آرا، اندیشه ها و هیجان ها و کم و کاستی های خود داشته باشید و به طور دقیق با شخصیت خود آشنا شوید چون اگر شناخت درستی نداشته باشید در زندگی با مسائل و مشکلات بسیاری رو به رو می شوید و نمی توانید تصمیم های درستی برای زندگی و سرنوشت خود بگیرید چون گرفتن بسیاری از تصمیمات باید با روحیه و شخصیت شما هم خوانی داشته باشد.

برای اینکه مهارت خود آگاهی را تقویت کنید باید برای شناخت خود وقت بگذارید و از خود بپرسید "من کیستم " تا به خوبی با نقاط ضعف و قوت خود آشنا شوید برای اینکه به  نتایج بهتری برسید می توانید در مورد شخصیت خود با اطرافیان به گفتگو بپردازید و نظر آنها را بپرسید تا با خصوصیات خود آشنا شوید.

2.حل مسئله و تصمیم گیری 

یکی دیگر از مهم ترین مهارت های زندگی می توان به حل مسئله و تصمیم گیری اشاره کرد. بسیاری از افراد هستند که قدرت تصمیم گیری ندارند و نمی توانند برای سرنوشت خود تصمیم درستی بگیرند. چون تصمیم گیری و حل مسئله فرایندی است که باعث می شود راه حل های موثر و درستی که مطابق با مشکلات روزمرگی است به وجود آید و مسائل زندگی  با راه حل های سازگار حل شود.اگر حل مسئله به درستی انجام شود منابع روانی مثبت مانند رضایت از زندگی ،خشنودی و شادی و اعتماد به نفس را افزایش می دهد و باعث کاهش منابع روانی منفی مانند بیماری های روانی ، افسردگی و ... می شود.

افراد هنگامی که با مشکلاتی رو به رو می شوند برای حل مسئله از دو روش استفاده می کنند. گروهی از روش هیجان مدار و گروهی از روش مساله مدار

افرادی که از رویکرد هیجان مدار برای حل مشکل استفاده می کنند بر اساس هیجانات تصمیم می گیرند و برای اینکه شدت هیجانات منفی خود را کاهش دهند به رفتارهای مخربی مانند سیگار کشیدن،مشروب خوردن و مصرف مواد مخدر روی می آورند تا بتوانند راحت تر با احساسات منفی خود کنار بیایند.

اما گروهی که با رویکرد مساله مدار به حل مشکل می پردازند در وهله اول قبول می  کنند که مشکل قابل حل است و برای حل مشکل با راه حل های مختلفی برخورد می کنند و وقتی پیامدهای این راه حل ها را بررسی کردند با توجه به شرایط و موقعیت بهترین راه حل را انتخاب می کنند تا بتوانند مشکل را حل کنند.

3.همدلی یا هوش هیجانی

مهارت همدلی یکی از مهارت های مهم زندگی است و برای اینکه این مهارت را یاد بگیرید باید روابط خود را با افراد بیشتر کنید و بتوانید عواطف، احساسات و نیازهای افراد را به خوبی درک کنید و بشناسید. افرادی که از هوش هیجانی مناسب برخوردارند درک بهتر از دیگران دارند و به راحتی می توانند با دیگران رابطه برقرار کنند و دوستان بیشتر و بهتری داشته باشند این افراد روابط اجتماعی آن ها قوی است و هیجانات مخرب آن ها در هنگام برخورد با دیگران کمتر است و می توانند احساسات خشم و عصبانیت خود راهنگام ارتباط با دیگران کنترل کنند یا کمتر بروز دهند.

4.مهارت نه گفتن و جرات ورزی

همه افراد باید این توانایی را داشته باشند تا هنگامی که با درخواستی رو به رو می شوند که در توانایی آن ها نیست و یا نمی خواهند آن را انجام دهند باید نه بگویند و مهارت نه گفتن را به خوبی یاد بگیرند اما این مهارت برای همه افراد اسان نیست و بعضی از افراد به دلیل خجالت ،رودروایسی و ... قادر نیستند آن را انجام دهندو کسانی که از مهارت نه گفتن را ندارند وقتی مسئله را قبول می کنند برای انجام دادن آن با مشکلاتی رو به رو می شوند و به فردی پرخاشگر تبدیل میشوند.

افرادی منفعل پرخاشگر کسانی هستند که از درون ناراضی هستند ولی خشم و عصبانیت خود را به روز نمی دهند و کار پیشنهاد شده را قبول می کنند اما در هنگام اجرا به صورت زیرکانه و مخفیانه نارضایتی خود را اعلام می کنند. این افراد رفتاری منفعلانه دارند یعنی در ظاهر مهربان و فروتن هستند و به درخواست های همه جواب مثبت می دهند و پاسخ آن ها بله می باشد اما در باطن ناراضی هستند و نمی تواند به طرف نه بگویند چون جسارت نه گفتن را ندارند.

بعضی از افراد هستند که جسارت داشتن و جرئت داشتن را با پرخاشگری اشتباه می گیرند و باعث می شوند که رفتاری خشونت آمیز به اطرافیان خود نشان دهند. آن ها برای اینکه بتوانند به خواسته های خود برسند و حقوق خود را به دست آورند حرف های ناسزا و رفتارهای زشت و ناپسندی را از خود نشان می دهند . اما بسیاری از افراد هستن که جرئت و جسارت لازم برای گرفتن حق و حقوق خود را دارند و به راحتی نمی گذارند که حق آن ها را ضایع کند این افراد بدون آنکه حقوق دیگران را ضایع کنند برای گرفتن حق خود اقدام می کنند و اگر نظرشان با نظر دیگران متفاوت باشد حرف شان را مودبانه و منطقی به طرف مقابل می گویند و باعث جروبحث و رفتارهای خشونت آمیز نمی شوند. این افراد به راحتی می توانند به دیگران نه بگویند چون نه گفتن یکی از مهارت های مهم زندگی می باشد.

  1. تفکر خلاق از مهارت های کاربردی در زندگی

افرادی که دارای تفکر خلاق هستند می توانند مسائل زندگی را به گونه ی متفاوت و جدیدی ببینند این افراد به دلیل خلاقیت از ویژگی منحصر به فردی برخودار هستند که موارد زیر نمونه هایی از ویژگی های آن هاست.

  • به نو آوری و تصمیم گیری مستقل علاقه دارند.
  • افراد با تفکر خلاق، پدیده‌های پیچیده را به پدیده‌های ساده ترجیح می‌دهند.
  • از پدیده‌های جزئی قواعد کلی را استخراج کرده و بالعکس می‌توانند از یک قاعدۀ کلی راه حل جزئی و عینی استنتاج نمایند.
  • می‌توانند به خوبی بین تفکر منطقی و تفکر غیر منطقی هماهنگی ایجاد کنند.
  • برای آن‌ها انگیزه‌های درونی نظیر خودشکوفایی بیشتر از محرک‌ها و انگیزه‌های بیرونی نظیر تحسین دیگران، به دست آوردن پول و موارد این چنینی اهمیت دارد.

تفکر خلاق به عنوان یکی از مهارت‌های زندگی، قابلیت پرورش و بهبود دارد. اما برای این امر باید شرایط لازم فراهم شود تا فرد بتواند این توانایی را در خود پرورش دهد. تفکر خلاق در شرایط زیر بهتر رشد می‌کند:

  • آزادی در ابراز عقاید
  • داشتن فرصت و زمان کافی
  • مهم دانستن اشتباهات
  • اعتماد داشتن به دانش و مهارت‌های شخصی
  • رو به رو شدن با موقعیت‌های چالش برانگیز
  1. مهارت های زندگی ، تفکر انتقادی

تفکر انتقادی نوعی مهارت است که بهره مندی از آن باعث پیشرفت در زندگی اجتماعی و فردی هر انسانی می شود. در واقع تفکر انتقادی توانایی انسان در اندیشیدن به صورت مستقل و منعطف است. و باعث می شود فرد درمورد تفکرش فکر کند و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. و باعث می شود فرد کمتر در معرض آسیب جدی قرار گیرد. این نوع تفکر برخلاف اسمش به معنای انتقاد و یا عیب جویی نیست. کسانی که تفکر انتقادی (critical thinking) را در خود پرورش می دهند افراد موفقی تلقی می شوند. جامعه ای که از این افراد برخوردار باشد نیز به پیشرفت و توسعه دست خواهد یافتتفکر انتقادی شامل مهارت ها و تکنیک هایی است که در صورت آگاهی و پرورششان می توانید در برابر مسائل گوناگون با دید تفکر انتقادی بنگرید.

آموزش سال های اول ابتدایی به پرورش تفکر خلاق بسیار کمک می کند چون می توانند با سوال هایی ذهن بچه ها را به چالش بکشانند و باعث شوند ذهنیتی خلاق داشته باشند

  1. مهارت مقابله با استرس

افرادی که استرس خود را کنترل می کنند و می توانند به راحتی با آن مقابله کنند قادر خواهند بود تغییرات و دگرگونی های زندگی خود را به بهترین شیوه مدیریت کنند. از نظر علمی با فعالیت های درونی، روانی و رفتاری می توانید استرس را کاهش دهید. افرادی که در مقابل استرس مقاومت نشان می دهند و می توانند با آن مقابله کنند ویژگی های زیر را دارند.که باعث می شود هنگام مقابله به استرس به آن ها کمک زیادی شود.

  • متعهد و مسئول بودن
  •  مبارزه طلب
  • چالش جو
  • توانمندی در زمینه های مختلف
  1. مهارت کنترل خشم

یکی از قدرتمندترین احساسات، خشم می باشد که بسیاری از افراد نمی توانند آن را کنترل کنند و هنگام کنترل کردن آن با مشکلاتی مواجه می شوند. کنترل کردن خشم به معنی این نیست که خشونت را کمتر کنید بلکه باید شیوه مناسبی برای ابراز کردن خشم را آموزش ببینید تا بتوانید هنگامی که در موقعیتی قرار می گیرید یا با افراد برخورد می کنید با شیوه مناسبی خشم خود را مدیریت کنید.

اکر خشم شما قابل کنترل نیست می توانید از مشاوره و روانشناس کمک بگیرید. در زمینه کنترل خشم تکنیک های زیادی وجود دارد که به شرح زیر است:

  • تغییر اندیشۀ خشم آلود
  • ریلکسیشن
  • حل مساله
  • ورزش و...
  1. ارتباط موثر و مهارت های بین فردی

افرادی به راحتی می توانند با افراد ارتباط موثری داشته باشند و مهرت ارتباطی را یاد داشته باشند به خوبی  و گشاده رویی می توانند با دیگران رابطه برقرار کنند و پیام ها را به خوبی به آن ها انتقال دهند و دیگران نیز هنگام برخورد با آن ها احساس راحتی خواهند داشت و رابطه مثبتی با آن ها شکل می دهند. که باعث ایجاد حس خوب و آرامش بخشی می شود. مهارت های ارتباطی دو گونه است مهارت ارتباطی پایه و مهارت ارتباطی پیشرفته.

در مهارت ارتباطی پایه باید به مطالب به خوبی گوش کنید و به خوبی با طرف به گفتگو بپردازید به طوری که بیان شما موثر باشد. در مهارت پیشرمهارت های زندگی برای کودکان

فته زبان بدن اهمیت بسیاری دارد. این دو مهارت را می توان به عنوان مهارت ارتباط کلامی و مهارت ارتباط غیرکلامی شناخت. و مهارت ارتباط غیرکلامی بیشتر احساسات فرد را شامل می شود یا در هنگام گفتگو به سر تکان دادن و علامت ها و نشانه هایی که مشخص است منظورشان را به یکدیگر می رسانند اما در ارتباط کلامی باید با حرف و صحبت با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید و گفنگوی شیرینی را تجربه کنید.

  1. اعتماد به نفس از مهارت های لازم در زندگی

اعتماد به نفس  به معنای باور داشتن به خود و توانایی‌هایمان فارغ از هر قضاوتی است. این باور منجر به این می‌شود که افراد بتوانند مسائل و مشکلات پیش روی خود را با قدرت بیشتری حل و فصل کنند و در ارتباط با دیگران به موفقیت بیشتری دست یابند. در واقع هنگامی که شما به خود اعتماد کافی داشته باشید و تصویری مثبت و واقعی از خود بسازید می‌توانید اعتماد دیگران را نیز جلب کنید و در زندگی با مهارت و قابلیت‌های بیشتری عمل کنید عوامل زیر در افزایش اعتماد به نفس تاثیر به سزایی دارند.

  • انتخاب درست هدف
  • تشویق شدن از جانب دیگران
  • تقلید و همانند سازی از افرادی با اعتماد به نفس
  • از شکست خود تجربه کسب کنید
  • معیارها و قواعد اجتماعی و شرکت در کنفرانس ها
  • ورزش کردن
  • انتخاب لحن مناسب برای صحبت کردن بر اساس موقعیت و سن افراد
  1. مهارت های فرعی

علاوه بر مهارت های اصلی، مهارت های دیگری وجود دارند که باعث می شود زندگی بهتری داشته باشید در زیر به بررسی مهارت فرعی می پردازیم.

  • مهارت تاب آوری: مهارت تاب آوری و تحمل سختی به صورت ساده یعنی چقدر ظرفیت بازگشتن از وضعیت های دشوار را داریم و چقدر می توانیم خود را پس از بروز موقعیت های سخت، ترمیم کنیم.داشتن مهارت تاب آوری و تحمل سختی باعث می شود با موفقیت از رویدادهای ناگوار عبور کنیم. با داشتن این مهارت علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، می توانیم رشد کنیم. درست مثل یک گل نیلوفر که در مرداب رشد می کند. مهارت تاب آوری درست مانند هر مهارت دیگری می تواند با تلاش و تمرین و چالش های مختلف، رشد کند یا ضعیف شود. این بستگی به خود هر فرد دارد که در روند آزمون و خطاها و چالش ها رشد می کند یا ضعیف تر می شود.
  • مهارت نوشتن: یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی نوشتن است هنگامی که نمی توانید به طور مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار کنید می توانید با نوشتن و مکتوب مساله خود را مطرح کنید. و نوشتن اگر خوب باشد می تواند  بر چندین نفر تاثیر بگذارد و نوشتن به شما کمک می کند تا ارتباط کلامی شما بهتر و قوی تر شود.
  • مهمهارت مذاکره: مذاکره کردن یک مهارت اکتسابی است که با تمرین و یادگیری اصول اساسی آن می توان آن را به دست آورد. موفقیت در مذاکره به شخصیت شما نیز بستگی دارد. اینکه چقدر به خودتان مسلط باشید و بدانید به کدام نقطه می‌خواهید برسید. توانایی مذاکره کردن به شما این امکان را می دهد که در موضوعات مختلف بیشترین نفع را ببرید. مذاکره خوب در کارهای تجاری باعث می شود که فرد نفع زیادی ببرد و گامی بزرگ در جهت رشد سازمان و تجارت خود بردارد. افرادی مثل کارمندان و کارگران نیز می توانند از طریق مذاکره خوب و حرفه ای مشکلات خود را به طور صحیح حل کنند. مثلا ممکن است کارگران از حقوق دریافتی خود ناراضی باشند و از این طریق بدون بحث و درگیری و با قانع کردن کارگزار خود، حقوق شان را افزایش دهند.
  • مهارت تمرکز: تمرکز یک توانایی ذهنی است که با آن فرد می‌تواند تمام توجه‌اش را بر روی یک موضوع خاص بگذارد به طوری که عوامل دیگر مانع انجام کار او نشوند. نکته مهمی که در تمرکز مهم می‌باشد این است که بتوانیم توانایی نگه داشتن توجه روی موضوع مورد نظر و جلوگیری از حواس پرتی را داشته باشیم. عدم تمرکز وابسته به محیط و شخصیت افراد است و جز در برخی اختلالات، کاملا قابل حل است. تمرکز مهارتی است که با تمرین می‌توان به آن دست یافت و فواید زیادی دارد

مهارت های زندگی برای کودکان

مهارت های زندگی بسیار مهم است و باعث می شود فرد و جامعه ی سالمی داشته باشیم و افراد مشکل روحی نداشته باشند و بتواند زندگی خوبی برای خود بسازند. این مهارت باید از همان کودکی به کودک آموزش داده شود تا در وجودش به خوبی نهادینه شود اما متاسفانه والدین و معلمان این موضوع را در نظر نمی گیرند و مهارت های زندگی را به کودکان آموزش نمی دهند و این ممکن است به دلیل ناآگاهی آن ها باشد. و هنگامی بزرگسالی یاد گرفتن این مهارت ها کمی سخت می شود پس بهتر است والدین با کمک روانشناس این مهارت ها را به کودک خود آموزش دهند تا کودکشان در آینده زندگی خوبی را تجربه کند.

سخن آخر

یادگرفتن مهارت زندگی یک امر ضروری برای همه افراد است اما افرادی هستند که به راحتی نمی توانند این مهارت ها را استفاده کنند این افراد می توانند با کمک روانشناس و شرکت در همایش ها و کارگاه ها مهارت ارتباطی و مهارت زندگی خود را تقویت کنند تا بتوانند زندگی خوبی برای خود بسازند.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 193 تاريخ : 1 آبان 1399 ساعت: 1:27

ویروس اچ پی وی HPV یکی از ویروسهایی است که از طریق رابطه جنسی انتقال داده می‌شود.و رابطه جنسی مقعدی و دهانی می تواند یکی از راه های انتقال آن باشد.افرادی که گرفتار این ویروس می شوند ممکن است از وجود این ویروس در بدن خود اطلاع نداشته باشند زیرا این ویروس مدت زمان طولانی علائم خود را نمایان نمی کند و همین باعث می شوند روز به روز بیماری شخص افزایش یافته و فرد بیماردر جریان گسترش ویروس نبوده و همین نشانه های مخفی ممکن است خطرناک باشد.اگر فرد علائم و نشانه های ویروس را هر چه زودتر بشناسد واطلاعات کافی داشته باشد میتواند برای درمان آن اقدام کند.اگرچه برای درمان HPVهنوز به نتیجه نهایی نرسیده اند اما برای پیشگیری میتوان از واکسناسیون استفاده کرد و جلوی عارضه آن را گرفت چون بسیاری از عارضه های HPV قابل درمان است.

ویروس HPV یا پاپیلومای انسانی چیست؟

HPV چیست؟ اچ پی وی یک ویروس است که 150نمونه با عارضه های مختلف دارد.و سال ها بدون علائم در بدن بیمار می ماند.راه انتقال این ویروس از طریق رابطه و آمیزش جنسی و هرگونه ارتباط پوستی با آلت تناسلی است و ممکن است رابطه دهانی و مقعدی از راه های انتقال ویروس HPVباشد.عوارض این ویروس زگیل و سرطان است.و راه درمان ندارد اما برای پیشگیری آن واکسن موجود است.

انواع ویروس HPV

ویروس اچ پی وی به دو گروه تقسیم می شود: کم خطر و پر خطر.

ویروس اچ پی دی از نوع کم خطر را می توان با روش های درمانی از بین برد و پیشگیری کرد تا به سرطان منجر نشود. ویروس اچ پی وی از نوع پرخطر بسیار خطرناک است و به دلیل داشتن سلول های غیرعادی باعث سرطان می شود.این ویروس انواع مختلفی دارد که در ذیل به آن اشاره می شود:

 1.ویروس hpv نوع 6

یکی از نمونه های گروه کم خطر ویروس اچ پی وی نوع 6 آن می باشد که زگیل هایی به صورت گل کلم بر روی بدن ایجان می کند اما با واکسن می توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد و بیمار با رعایت دستورات دارویی بهبود یابد.افراد می تواند قدرت سیستم ایمنی خود را درمقابله با انواع بیماری ها بخصوص بیماری های مراقبتی با داروهای تقویتی افزایش دهند و بدنی مقاوم داشته باشند.

2. ویروس HPV نوع 11

یکی دیگر از انواع اچ پی وی کم خطر نوع 11 آن است این نوع نیز با زگیل تناسلی همراه بوده و تغییراتی را در رحم ایجاد میکند با واکسن می توان تا حد زیادی از نوع 11در امان ماند و با مصرف داروهای موضعی درمان می شود.

90درصد زگیل های تناسلی به دلیل وجود ویروس HPV  نوع 6 و نوع 11 آن می باشد.

 3. ویروس HPV نوع 16 و 18

در دسته نوع پرخطر اچ پی وی انواع مختلفی وجود دارند از جمله میتوان به HPVنوع 16 و 18 اشاره کرد.این ویروس باعث سرطان دهانه رحم می شود و 70 درصد از این نوع سرطان به دلیل وجود ویروس HPVنوع 16 و 18 می باشد.

راه های انتقال ویروس اچ پی وی

راه های انتقال ویروس HPV به بدن:

  1. آمیزش جنسی واژنی
  2.  آمیزش جنسی مقعدی
  3. آمیزش جنسی دهانی
  4. تماس مستقیم پوستی با آلت تناسلی

به طور کلی دلیل اصلی HPVرابطه جنسی است و کاندوم تا حدودی میتواند از ابتلا به این بیماری پیشگیری کند اما قسمت هایی از بدن که با کاندوم پوشیده نیست میتواند باعث جذب ویروس اچ پی وی شود.

محل هایی مانند استخر،سنگ توالت و دریافت خون آلوده در انتقال این بیماری نقشی ندارد و این ویروس فقط از رابطه جنسی وارد بدن می شود.

عارضه های ویروس HPV

ویروس HPV سال ها بدون نشان دادن علائم می تواند در بدن فرد بیمار باشد و از بین برود و مشکلی برای سلامتی فرد ایجاد نکند.اما در بعضی مواقع ممکن است باعث ایجاد زگیل تناسلی و سرطان شود که در این صورت نیاز به درمان دارد.و اگر شدت یابد خطراتی برای فرد خواهد داشت.

نوعی از ویروس اچ پی وی وجود دارد که با زگیل تناسلی نمایان می شود اما به سرطان منجر نمی شود.

در ذلیل با عارضه های ویروس HPV آشنا خواهید شد:

  1. زگیل

بعضی از نمونه های ویروس HPV خطرناک نیست و فقط ممکن است باعث زگیل معمولی شود که به راحتی درمان میشود.گاهی اوقات باعث زگیل تناسلی می شود و برای مرد و زن در نواحی مختلفی از بدنشان نمایان می شود.

زگیل تناسلی در مردان بیشتر بر روی آلت تناسلی،کشاله ران و یا بر روی ران ظاهر می شود. در زنان در نزدیکی واژن،مقعد و دهانه رحم با زگیل تناسلی همراه است.

  1. سرطان

ویروس HPV یکی از عارضه های آن سرطان بود که در زنان بسیار شایع تر می باشد  و در مردان بسیار کمتر دیده شده است.این ویروس بیشتر باعث سرطان مقعد ،آلت تناسلی و سرطان های گردن رحم و سرطان فرج می شود.

سرطان های گردن رحم در زنان به علت ویروس اچ پی وی است وزنانی که سیگار می کشند احتمال سرطان رحم آن ها خیلی بیشتر است.

  1. سرطان دهان

یکی از راه های انتقال ویروس HPV از طریق رابطه دهانی بود به همین دلیل میتواند باعث بیماری در قسمت های مختلف دهان شود که مهم ترین آن بیماری در دهان و زبان و سرطان حلق می باشد.و استفاده از مشروبات الکلی و دخانیات احتمال گرفتار شدن به سرطان دهان را افزایش می دهد.

  1. سرطان های دیگر

ویروس HPV با  سرطان های مختلفی همراه است و شامل سرطان هایی که شیوع کمتری دارد نیز می شود .انواع سرطان فرج،آلت تناسلی وسرطان گردن رحم  و مهبل به دلیل وجود ویروس اچ پی وی در بدن است.

50درصد از سرطان های فرج به دلیل ویروس HPV  است . ویروس اچ پی وی پرخطر باعث ایجاد سرطان مهبل و آلت تناسلی در مردان می شود.

ویروس HPVعلائم را به خوبی نمایان نمی کند و ممکن است سرطان سال ها بعد از بیماری به وجود آید. و هنوز مشخص نشده که چه گروهی از افراد گرفتار ویروس HPV ،سرطان و مشکلات بهداشتی می شوند. اما بیشترین افرادی که در معرض ابتلا به این ویروس اند کسانی هستند که سیستم ایمنی بدن آن ها ضعیف است مثلا بیمارن ایدز احتمال اینکه به ویروس اچ پی وی دچار شوند بیشتر است.

رابطه جنسی با وجود ویروس HPV چگونه باید باشد؟

راه انتقال ویروس HPV از طریق رابطه جنسی بود و به همین دلیل ایا با وجود ویروس HPV امکان رابطه جنسی وجود دارد یا خیر؟

ابتدا باید شریک جنسی خود را از وجود بیماری HPV درجریان قرار داده و با رعایت مسائل بهداشتی می توانید از انتقال آن جلوگیری کنید.

برای جلوگیری از انتقال ویروس در حین رابطه باید از کاندوم و دستکش لایتکس وdental dams استفاده کرد.

بارداری و ویروس HPV

گاهی اوقات مادرانی که مبتلا به ویروس HPV هستند باردار می شوند و بسیار نگران هستند که نوزادشان در خطر باشد.در این مورد ابتدا باید با پزشک موردنظر مشورت کرده و با توجه به نظر پزشک درمان بیماری را متوقف یا ادامه دهند.بهترین روش برای جلوگیری از انتقال ویروس به نوزاد عمل سزارین است زیرا گاهی اوقات به ندرت در حین زایمان ویروس به نوزاد منتقل می شود و باعث زگیل تناسلی شده و مشکلات تنفسی برای نوزاد به وجود می آورد که خوشبختابه با کمک پزشکان قابل درمان است.

همانطور که قبلا ذکر شد ویروس HPV  میتواند سال ها در بدن بدون هیچ علائمی باشد و فرد بیمار در جریان بیماری اش نباشد.گاهی اوقات همسر و شوهر شما به طور ناگهانی نشانه هایی از ویروس HPV در بدنشان ظاهر می شود این بدان معنا نیست که رابطه های جنسی با افراد دیگری را تجربه کردند بلکه افرادی که فعالیت جنسی دارند احتمال ابتلا شدن آن ها به ویروس HPV زیاد است.

راه های تشخیص ویروس اچ پی وی

زنان درمحدوده سنی 21تا 65 سال بهتر است هر سه سال یک بار آزمایش پاپ را انجام دهند تا سلول های غیر طبیعی در گردنه رحم آن ها مورد بررسی قرار گیرد و یکی از بهترین روش ها برای تشخیص ویروس HPV در زنان می باشد.اما متاسفانه در مردان هیچ روش غربالگری وجود ندارد.

درمان ویروس اچ پی وی 

ویروس HPV هیچ راه درمانی ندارد اما می توان با روش هایی عارضه های آن را کاهش داد یا از بین برد.فردی که مبتلا به HPV باشد ولی هیچ علائم و زگیل تناسلی نداشته باشد اما باز هم می تواند ویروس را به شریک جنسی خود منتقل کند.چون ویروس اچ پی وی از بین نمی رود و ممکن است فرد دوباره گرفتار زگیل تناسلی شود. ولی در اکثر مواقع عفونت ناشی از ویروس اچ پی وی کمتر می شود و یا به مرور زمان از بین می رود که دیگر تاثیری بر بدن نمی گذارد.

برای از بین بردن زگیل و ضایعات پیش سرطانی می توان از روش های از جمله منجمد کردن و حلقه های الکتریکی استفاده کرد.

راه های پیشگیری از ابتلا به ویروس اچ پی وی

برای اینکه گرفتار این ویروس نشوید بهترین راه آن پیشگیری و رعایت مسائل بهداشتی است.در ذیل با راه های پیشگیری آشنا می شوید.

1. پیشگیری اولیه

آموزش نقش بسیار مهمی برای پیشگیری دارد و برای نوجوانان و جوانان بسیار مفید است.با شرکت در جلسات مشاوره جنسی می توانید با بیماری های مراقبت های جنسی آشنا شوید و اقداماتی برای پیشگیری از ابتلا به آن ها انجام دهید.داشتن شریک جنسی متعدد می توانند درصدد گرفتار شدن به ویروس اچ پی وی را افزایش دهد یکی از مؤثرترین راه برای پیشگیری محدود کردن رابطه جنسی است و استفاده از کاندوم نیز می تواند تا حدودی از ابتلا شدن به ویروس اچ پی وی جلوگیری کند.

 2. پیشگیری ثانویه

ویروس اچ پی وی راه درمان ندارد اما برای پیشگیری آن واکسنی موجود است.کسانی که رابطه جنسی داشته و احتمال می دهند که سلول های آلوده ای در بدنشان وجود دارد با مراجعه پزشک و زدن واکسن قبل از رابطه جنسی می تواند از سلول های آلوده نشده محافظت کنند.چون بهترین زمان برای زدن واکسن قبل از شروع رابطه جنسی است .و احتمال اینکه برای سلول های آلوده نشده مؤثر باشد بسیار زیاد است.

انجام تست پاپ اسمیر یکی از روش هایی است که میتواند ویروس را قبل از سرطانی شدن شناسایی کند در این صورت با کمک پزشکان می تواند ویروس را از بین برد و بیماری را شکست داد.

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 1 آبان 1399 ساعت: 1:26

خبرنامه